loading...
سوار نت

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع تحقیق : یهود و بشریت

محقق:سید میثم میرتاج الدینی(طباطبایی)

 

 

فهرست موضوعات:
1-بیت المقدس
پیشینه ی تاریخی
حرم شریف
2-پروتستانتیزم
ریشه ی پروتستانتیزم(صهیونیست یهودی)
 نظریات مبلغان انجیلی در رابطه ی با تأسیس اسرائیل
به وجود آمدن انواع ایدئولوژی ها
آرماگدون
3-صهیونیست در عرصه ی بین الملل
نفوذ صهیونیست در رسانه های بین الملل
نفوذصهیونیست در استودیوها و شرکتهای فیلم سازی
نفوذ صهیونیست در خبر گذاری ها ، نویسندگان ، کارگردانان و ... هالیوود
*محتوای فیلم های هالیوود
کارتون های هالیوود...
نفوذ در مطبوعات و روزنامه ها
نیویورک تایمز
واشنگتن پست
وال استریت ژورنال
 مطبوعات هفتگی پر تیراژ
صهیونیسم در عرصه بازی های رایانه ای
محتوای بازی های رایانه ای
پدیده ی عروسک باربی
سیطره صهیونیسم بر امکانات فرهنگی جهان
بزرگنمایی شخصیت های علمی
4- هولوکاست
هولوکاست دروغ مقدس
ابزارها و اقدامات صهیونیسم برای احیای هلوکاست
انگیزه های طرح هولوکاست
نقد دلایل هلوکاست
کوره های آدم سوزی
5- صهیونیسم و نازیسم
شباهت نازیسم و صهیونیسم به یکدیگر
6- صهیونیست و بهاییت
7- رفع یک شبهه






 








بیت المقدس   
بیت المقدس یا "اورشلیم"، بزرگترین و پرجمعیت ترین شهر و مرکز فلسطین است که بر کوههای «موریا» بنا شده و کوههای "صهیون" و "زیتون" از شرق و غرب آن را احاطه کرده اند. این شهر محل اولین قبله ی مسلمانان، دومین مسجد اسلام، سومین حرم شریف (بعد از مکه و مدینه) و بنا به فرموده ای از امام علی (ع) یکی از چهار قصر بهشتی در دنیاست که این چهار قصر عبارتند از مسجد الحرام، مسجدالنبی، مسجد بیت المقدس و مسجد کوفه. اورشلیم از دو کلمه ی "اور" و "شلیم" تشکیل یافته است. در زبان عِبری اور به معنای آتش و روشنایی و مقدس و شلیم به مفهوم شهر، صلح و آرامش است. یهودی ها آن را "بیت همیقداش" به معنی خانه مقدس     می گویند. حضرت داوود (ع) در حدود 1000 ق.م توانست اورشلیم را از دست فلسطینیان خارج سازد و به فرمان خداوند به ساختن بنای قدس یعنی خانه ی خدا اقدام نمود. اما از آنجایی که ساخت این بنای مقدس در اواخر عمر او شروع شد، فرصت اجرای کامل بنای خانه ی خدا را نیافت. بدین سبب پیش از بنای قدس به او ندا رسید که تکمیل بنای معبد را به فرزندت سلیمان واگذاشتم. بنابراین بنای معبد بیت المقدس را داوود (ع) آغاز کرد اما در زمان سلیمان (ع) با نام معبد یا هیکل سلیمان به پایان رسید. سلیمان تمام موقوفات پدر را به داخل خانه ی خدا برد و طلا و نقره و سایر آلات و ادوات را که برای خانه ی خدا هدیه آورده بودند در خزائن آن جای داد. او مشایخ، بزرگان و روسای قوم را خواست تا در اورشلیم جمع شدند و تابوت عهد خداوند را که در قرآن مجید از آن با نام تابوت سکینه یاد شده است از شهر داوود که بالای کوه صهیون بود، بیاورند. این معبد در سال 587 ق.م به دست بابلی ها ویران شد. معبد دوم در پی غلبه ی سپاهیان کوروش هخامنشی بر بابلی ها در سال 535 ق.م مجدداً بنا شد و سرانجام در سال 70 بعد از میلاد توسط تیتوس، امپراطور روم با خاک یکسان شد. 6 قرن بعد، زمانی که سپاه اسلام در سال 638 بعد از میلاد مسیح رم پیروز گشت و اورشلیم را از بیزانس ها گرفت مسلمانان در اورشلیم مسجد الاقصی را بازسازی کردند.
 پس از چندی عده ای از یهودیان اندیشه ی ملت واحد یهود را مطرح و برای تشکیل کشوری مستقل برای استقرار آن ملت، اقداماتی را شروع کردند تا بدین سبب جهان را تحت سلطه ی خود درآورند. این عده با گرفتن کمک های مالی از یهودیان ثروتمند آغاز به کار نمودند و برای پیش برد مقاصد خود حزبی تشکیل دادند و نام صهیون را که نام کوهی در جوار بیت المقدس است بر خود نهادند. اینان در پی رسیدن به آرمان دیرینه ی خود، یعنی بازگشت به بیت المقدس و تشکیل کشور باستانی اسرائیل بودند. و در صدد برآمدند تا معبد سوم سلیمان را بازسازی کنند. در ابتدای تشکیل جنبش یهود، بیش از چهل هزار یهودی به آن سرزمین مهاجرت کردند دولت اسرائیل در سال 1948 با اشغال قسمت وسیعی از فلسطین در مشرق مدیترانه تشکیل شد.                                                                                                                                حرم الشریف                                   حرم الشریف یا بیت المقدس بنایی 4 ضلعی تقریباً شبیه ذوزنقه است. حرم الشریف تقریباً به شکل یک سکو است و در بر گیرنده ی دو بنای بسیار معروف عالم اسلام است که غالباً البته نه به طور اتفاقی با هم اشتباه گرفته می شوند اما این دو مسجد کاملاً متمایز از یکدیگرند. مسجد الاقصی قبله ی اول مسلمانان است و دومین مسجدی است که صرفاً به خاطر عبادت و پرستش خداوند است این مسجد توسط حضرت داوود (ع) و پس از آن پسرش حضرت سلیمان بنا شده است اما مسجدالقبه توسط خلیفه ی اموی، عبدالملک بن مروان به یادبود سفر بزرگ پیامبر (معراج) بنا شد.
به نظر می رسد موضوع اشتباه گرفتن بین مسجدالاقصی و مسجدالقبه، ظاهراً به دلیل نزدیکی این دو بنا و اطلاقی است. در کل این مجموعه، شامل این دو مسجد و چند بنای غیر معروف دیگری است که در محوطه حرم الشریف قرار دارند. اما دکتر مروان سعید صالح ابوالروب این مسئله را طور دیگری می نگرد او در نامه ای خطاب به سردبیر نشریه ی الدستور چنین اظهار می کند: بین مسجدالاقصی و قبه الصخره سردرگمی قابل توجهی وجود دارد. هرگاه در رسانه های محلی و بین المللی ذکری از مسجدالاقصی به میان می آید، عکسی از قبه الصخره در عوض آن نمایش داده می شود، دلیل اصلی این مسئله، عدم اطلاع عموم مردم، هم راستا با توطئه های اسرائیل است. در زمان اقامتم در ایالات متحده نیز کراراً با این مسئله مواجه بودم تا آنکه اطلاع یافتم صهیونیست ها در آمریکا چنین تصاویری را چاپ و منتشر کرده و به اعراب و مسلمانان می فروشند، برخی اوقات با قیمت های بسیار اندک و حتی گاهی اوقات به صورت مجانی ؛ و بدین ترتیب مسلمانان آن را به تمام نقاط نصب می کنند، به دیوار منازل و دفاتر کارشان . همین مسئله مؤید این قضیه است که دولت اسرائیل می خواهد تصویر مسجدالاقصی را از اذهان مردم پاک کند، تا یهودیان بتوانند آن را تخریب کنند و معبد خود را پنهانی بنا نمایند و اگر کسی شکایت و اعتراضی داشته باشد آنگاه به طور زنده تصویر قبه الصخره را نشان داده، اظهار خواهند داشت که آنها کاری نکرده اند. این مسئله آنقدر مشتبه شده که برخی اعراب و مسلمانان و حتی برخی فلسطینیان قادر به تمایز بین این دو مکان مقدس نیستند.
* ریشه ی پروتستانتیزم (صهیونیست مسیحی)
جای تعجب نیست که پروتستانتیزم (صهیونیست مسیحی) اعتقاداتی از جمله گردآوردن یهود در کشور فلسطین و تاسیس دولتی به نام اسرائیل و تخریب بیت المقدس را داشته باشد زیرا با در نظر گرفتن چگونگی بوجود آمدن آنها و بنیان افکار و اعتقادات آنها می توانیم این مطلب را دریابیم.
قوم یهود همیشه بر آن بوده است که جهان را تحت سلطه ی خویش درآورد و این بدان علت است که خود را قومی برتر می داند از این رو سعی کرده است که هویت تمدنی غرب مسیحی را تغییر داده و یهودیزه نماید. این یهودیزه نمودن باورها و اعتقادات مسیحیت در قرون میانه، بنیانها و شالوده های کاتولیک (یکی از مذاهب مسیحیت) اروپایی را ویران ساخت. باورها، اعتقادات، ارزشها و هنجارهای اخلاقی مسیحیت را دگرگون نمود نتیجه این اعمال بوجود آمدن پروتستانتیزم در اروپا بود. پروتستانتیزم در جهان بینی خود نگاهی کاملاً عهد عتیقی (تورات) و رویکردی کاملاً دنیایی داشته و از منابع یهودی به شدت تاثیرپذیرفته است به همین علت مسیحیان که یهود را دشمن خود می پنداشتند و آنها را کسانی می دانستند که پیامبرشان (حضرت مسیح (ع)) را کشته و مرتکب گناه بزرگی شده اند آنان را بخشیدند و مقام و مرتبت یهود به مقام و مرتبت (قوم برگزیده) ارتقاء یافت. پس قوم یهود با ویران ساختن شالوده های مسیحی تمدن اروپا و غرب تمدنی یهودیتی شبه مسیحی را بنا نهاد که رویکردی کاملاً دنیایی و مادی داشت تمدنی که بنیان و اساس آن بر «برتر انگاری» بود و بر همین اساس به قتل عام دیگر نژادها و اقوام و استعمار، استثمار، تعدی و تجاوز، توسعه طلبی،   و ... دست زدند.
و همچنین هنگامی که چگونگی پیوستن لوتر به عنوان مهمترین رهبر و پیشوای پروتستانتیزم به این باور را مورد مطالعه قرار می دهیم با تمایلات شدید و فوق العاده او به دین عبرانی و منابع این دین رو به رو می شویم. لوتر به هنگام اعلام اساس دین جدید خود با سنتهای کلیسای کاتولیک کاملاً متفاوت بود و به عهد عتیق متمایل شده بود. او که زبان عبرانی را آموخته بود به مطالعه ی منابع عبرانی پرداخت لذا او و همفکرانش در منابع یهودی چیزهای بسیاری یافتند. مارتین لوتر حتی در کتاب خود تحت عنوان "عیسی مسیح یک یهودی زاده شد" در سال 1523. م به شبهه یهودی بودن خویش بیشتر دامن زد او در این کتاب نوشت: یهودیان خویشاوند خداوند ما (عیسی مسیح) هستند، و برادران و پسر عموهای اویند. روی سخنم با کاتولیک هاست اگر از اینکه مرا کافر بنامند خسته شده اند بهتر است مرا یهودی بخوانند.
پس مسیحیتی که این نوع دستورات و اعتقاداتی دارند و این گونه تفاسیر از انجیل می کنند که یهود باید کشوری به نام اسرائیل تاسیس کند و ... در واقع مسیحی نمی باشد آنها گرچه به نام و ظاهر مسیحی اند اما شالوده های مکتب آنها از عهد عتیق (تورات) گرفته شده و بنیان آن براساس یهودی است.                            
 نظریات مبلغان انجیلی در رابطه با تاسیس اسرائیل
مبلغان انجیلی در آمریکا و انگلیس اعتقاد دارند که پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته مسیح را که در تفاسیر کتاب مقدس در قرن 20 به عنوان پیشگویی های انجیل بیان شده عملی نمایند. این جریان نو ظهور در پروتستانیزم با عنوان «صهیونیسم مسیحی» شهرت دارد. مطابق اعتقادات این مکتب، حوادثی باید به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور کند و پیروان این مکتب وظیفه ی دینی دارند که برای تسریع در عملی شدن این حوادث کوشش کنند. برخی از این حوادث عبارتند از: 1- یهودیان سراسر جهان به فلسطین آورده شوند و کشور اسرائیل در گسترده ای بین رودخانه های نیل و فرات به وجود آیند، یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت نمایند اهل نجات خواهند بود. 2- یهودیان باید مسجد الاقصی و صخره را در بیت المقدس منهدم کنند و به جای آن، معبد بزرگ سلیمان را بازسازی کنند. به همین سبب از سال 1967 تا به حال، این دو مسجد بیش از 100 بار مورد حمله ی یهودیان و مسیحیان صهیونیست قرار گرفته است. 3- روزی که یهودیان، مسجدالاقصی و مسجد صخره را در بیت المقدس منهدم کنند جنگ نهایی مقدس «آرمگدون» به رهبری آمریکا و انگلیس آغاز می شود و در این جنگ جهانی تمام جهان نابود خواهد شد. 4- در جنگ آرمگدون، مسیح دوباره تولد یافته و در جهان ظهور می کند و ضد مسیح رادر پایان این جنگ مقدس شکست می دهد تا حکومت جهانی خود را به مرکزیت بیت المقدس برپا سازد. معبدی که به جای مسجدالاقصی و صخره در بیت المقدس بنا شده محل حکومت جهانی مسیح خواهد بود.
بازسازی معبد در سال 1967 با تصرف شهر قدیم اورشلیم آغاز شد. مسیحیان صهیونیست اعتقاد دارند که در مراسم ساخت معبد سوم سلیمان باید گوساله ای سرخ موی قربانی شود. ریچارد لندز، استاد تاریخ دانشگاه بوستن می گوید: به دنیا آمدن این گوساله، درست همان چیزی است که مردم انتظار آن را می کشند. ما می توانیم جنگ آخرالزمان را به راه اندازیم، اگر این گوساله قربانی شود، مسلمانان آماده جهاد می شوند. پس بهتر است به جنگ بیندیشیم. به طور حتم پیدا شدن این گوساله، ماشه ی انفجار مسجدالاقصی است.
پس یکی از کارهایی که یهود بر خود لازم می داند تخریب مسجدالاقصی و صخره است و بنا کردن معبد سوم سلیمان به جای آن می باشد لذا برای به دنیا آمدن این گوساله هر کاری از جمله شبیه سازی نیز انجام می دهند.
بوجود آمدن انواع ایدئولوژی ها
ایدئولوژی های مختلف از جمله لیبرالیزم، سوسیالیزم، محافظه کاری، ملی گرایی، فاشیزم و ... همه به این علت بوجود آمدند تا به دین ضربه بزنند و مهمترین دستاوردهای آنان این بود که آخرت را پوچ دانسته و دنیا را با ارزش بدانند و دین را میان چهار دیواری معابد و پرستشگاه ها زندانی می کردند آنها بهشت زمینی را وعده می دادند و در تحقق بهشت زمینی می کوشیدند آنان با این کار اصولاً افراد را با اندیشه و اعتقادات مسیحی بی دین نمی کردند بلکه دقیقاً برعکس دین جدید و کاملاً متفاوتی را عرضه می نمودند. پروتستانتیزم به عنوان اولین عامل مهم در تضعیف آخرت گرایی، سردمداری دین های غیر آخرت گرا را عهده دار شد. حال چه دینی وجود داشت که از گذشته های دور دنبال بهشت زمینی باشد و این ایدولوژیها را بوجود آورد و روشنفکران را تحت تاثیر خود قرار دهد؟ در این رابطه سخنان "علی عزت بگوویچ" رئیس جمهور سابق بوسنی هرزگوین و یکی از اندیشمندان جهان اسلام بسیار روشنگر است: «در میان تمامی ادیان، یهودیت دینی دنیوی و دارای تمایلات چپ است ایده بهشت دنیایی در ذات خود یهودی است نه تنها از نظر محتوا بلکه از نقطه نظر منبع و سرچشمه نیز چنین است». این تحلیل بسیار خردمندانه است حقیقتاً برخلاف اسلام و مسیحیت، در دین یهود ( یهودیت تحریف شده ) ایمان به آخرت وجود ندارد بلکه برعکس میل و حسرت دست یابی به بهشت زمینی و به بیان دیگر وابستگی به دنیا در آن وجود دارد. شدت این وابستگی را قرآن کریم چنین بیان می دارد: «آنان را از مردم دیگر حتی مشرکان به زندگی این جهان حریص تر خواهید یافت و بعضی از کافران دوست دارند که هزار سال در این دنیا زندگی کنند و این عمر دراز ، عذاب خدا را از آنها دور نخواهد ساخت که خدا به اعمالشان بیناست.»
(سوره مبارکه بقره/ آیه 96)
 آرماگدون چیست؟
از "آرمگدون" در قرآن و سنت سخنی به میان نیامده است و از پیشوایان ما نیز مطلبی در این باره نقل نشده است. این عقیده بخشی از اعتقادات بنیاد گرایان انجیلی آمریکاست که یک پنجم آمریکایی ها را تشکیل میدهند. این گروه مسیحیت را با صهیونیسم در آمیختند و اعتقاد دارند برای بازگشت دوباره مسیح به زمین باید جنگ هسته ای بزرگی در جایی به نام «آرمگدون» میان اردن و فلسطین، به وقوع بپیوندد و به نابودی و تخریب اکثر شهرهای جهان بیانجامد     آن ها معتقدند نیروی شر بی ایمان ،(منظور اعراب و مسلمانان است) علیه اسرائیل متحد خواهند شد و ارتشی 400 میلیونی دشمن مسیح ؛ گرد خواهند آورد و با او خواهند جنگید.
نفوذ صیهونیسم در رسانه های بین الملل
بدون شک یکی از ظریف ترین حوزه های نفوذ صهیونیسم در ایالات متحده و به طور عام در کل دنیا رسانه ها         می باشند. نمادهای فرهنگی چون مطبوعات و مجلات از دیرباز و وسایل ارتباط جمعی جدید همچون رادیو و تلویزیون، سینما، موسیقی و ... از عناصر مورد توجه یهودیان بوده است. در قرن اخیر عامل ایجاد سلطه بر منابع و کانون های قدرت در غرب برای بدست آوردن حمایت از یهودیان در مرحله اول و حمایت از اسرائیل در مرحله دوم بوده است. که با ایجاد دولت اسرائیل یهودیان بسیار بر این نکته پافشاری می کردند که باید به هر نحوی است از دولت یهودی اسرائیل حمایت لازم به عمل آید و لذا برای کسب این حمایت، حمایت دولتهای بزرگ غربی لازم می آمد. که یکی از عوامل نفوذ در این گونه کشورها ایجاد زمینه های سلطه و سیطره بر مراکز اطلاع رسانی بود که در ایالات متحده به خوبی فراهم شده است وسایل ارتباط جمعی و اطلاع رسانی در آمریکا همچون روزنامه و مجله، سینما، رادیو و تلویزیون از عناصر کلیدی در جهت پیش برد اهداف احزاب و جمعیت های مختلف به شمار می روند لذا یهودیان نیز از این وسایل بی بهره نبوده اند و سعی نموده اند که با حضور خود در این عرصه به آرمانها واهداف خویش دست یابند.
یهودیان در جلسات و کنگره هایی که برگزار می کردند پروتکولهایی تصویب می کردند که یکی از آنها به این محتواست: (پروتکل شماره 12) «ما جریان مطبوعات و روزنامه نگاری را بدین صورت در خدمت خویش در می آوریم که آرام آرام به دست خود منعطف ساخته و سپس به طرف صهیونیستی کردن آن حرکت می کنیم ما نباید بگذاریم که دشمنان افسار و عنان مطبوعات را بدست گرفته و به روزنامه ها و رسانه های خبری که بیانگر آراء و نظرات آنان باشد دست یابند. هیچ خبری نباید بدون کنترل و نظارت ما در میان مردم منتشر شود».
نفوذ صهیونیست در خبرگزاری ها                                                                                                      در واقع چند سالی بیش از طول نکشید که صهیونیست ها علاوه بر تسلط بر اغلب رسانه های خبری در اروپا و آمریکا به تمامی شاهرگهای حیاتی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا حاکم شدند و شریان حیای آن را در درست گرفتند و به عنوان اولین قدم بزرگترین و قدیمی ترین خبرگزاری جهان به نام «رویتر» توسط ژولیوس رویتر یهودی تشکیل شد.
رسانه های صهیونیستی افکار آمریکایی ها را بر ضد مسلمانان پرورش می داد عناصر قدرتمند یهودی- صهیونیستی موجود در رسانه های جمعی برای نمونه تلویزیون و نشریات آمریکایی معمولاً اعراب و یا مسلمانان آمریکایی که مرتکب جرائمی شده باشند با اصلیت قومی و مذهبی معرفی می کنند که این امر سبب تحریک و ایجاد نفرت و پیش داوری مردم می گردد. مثلاً در تیتر روزنامه ها می خوانید که «اعراب، در نزاع پلیس با مسلمانان دستگیر شدند»
شبکه های تلویزیونی و رادیویی در آمریکا به صورت فراوان وجود دارند که اکثراً توسط افرادی یهودی اداره می شوند مانند شبکه ی MBS که 941 ایستگاه رادیویی در سراسر آمریکا توسط یک نفر یهودی به نام مارتین روبن استاین اداره می گردد.
نفوذصهیونیست در استودیوها و شرکتهای فیلم سازی
در آمریکا یک سری استودیوهایی چند میلیارد دلاری وجود دارد که هرگاه تلویزیون تماشا می کنید یا یک فیلم قابل توجه در سینما یا خانه می بینید یا هرگاه که به یک موزیک رادیویی گوش می دهید و یا روزنامه و کتاب و مجله ای مطالعه می نمایید این مساله بسیار محتمل است که اطلاعات یا سرگرمیهایی که دریافت می کنید توسط یکی از این شرکتهای چند رسانه ای تولید یا توزیع شده باشد. امروز بزرگترین شرکت استودیوئی، والت دیزنی بوده که ریاست آن را مایکل آیزنر بر عهده دارد که یک یهودی می باشد و به توصیف یکی از تحلیل گران مسائل رسانه ای "او یک کنترل کننده عجیب است".
شرکت دیزنی مالک شرکتهای فیلم سازی میرامکس که فیلم های خارق العاده جنسی می سازد می باشد و همچنین سالانه محصولاتی برای مصرف کنندگان به ارزش بیش از یک میلیارد دلار می فروشد: از قبیل کتاب- اسباب بازی و البسه.
بزرگترین شرکتهای جهان مانند شرکت «فاکس» که با مالکیت «ویلیام فاکس»، شرکت «گلدن» با مالکیت «ساموئل گلدن»، شرکت «منزو» با مالکیت «لوئیس مایر» و شرکت «پارامونت» که صاحب آن «هادکنسول» است که همگی دارای مدیران یهودی اند.
نویسندگان، کارگردانان و ... یهودی هالیوود
در حالی که یهودیان آمریکا دو الی سه درصد کل جمعیت این کشور را شامل می شوند لکن به گفته ی "ایرونیگ پیرلبریگ" (نویسنده ی یهودی آمریکایی تبار): بیش از 40 درصداز نویسندگان تلویزیون آمریکا یهودی هستند. همچنین "بن اشتاین" نویسنده یهودی آمریکایی اظهار داشته است: ((اکثریت قابل ملاحظه ای خصوصاً نویسندگان برنامه های کمدی یهودی هستند و این مسئله باعث شده که به ندرت شاهد یک شخصیت یهودی یا اسرائیلی که دارای چهره ای بی رحم است در تلویزیون آمریکا باشد بر عکس اسرائیلی ها و خصوصاً یهودی ها عموماً در رسانه های جمعی به عنوان افرادی شجاع، فهیم، فریب کار، زیرک، باهوش، مهربان، جذاب، رازدار، بشردوست و موفق نشان داده می شوند اما اعراب که نشانگر یک مسلمان می باشند در تلویزیون آمریکا از لحاظ ظاهر زشت، ثروتمند، احمق، شهوتران، تنبل،     بی فرهنگ، شریر، بی ادب، حریص، افراطی، هواپیما ربا، آدم ربا، چند همسری، قاتل، تروریست، ضدآمریکایی و ضد مسیحیت و به عنوان "شیخ باج سبیل بگیر نفتی" که اغلب پوشش آنها با "چفیه و پیراهن عربی" است نشان داده       می شوند)) بیش از 90 درصد از افرادی که در کارگردانی، بازیگری، فیلم برداری و ... نقش دارند تحت نظر شرکتهای فیلم سازی یهودی هستند و همچنین "هالیوود" بزرگترین غول سینمایی جهان تمامی کارگزارانش یهودی و صهیونیست بوده و یا دست پرورده صهیونیست ها می باشند. بزرگترین شرکت سینمایی جهان هالیوود فضایل اخلاقی را قربانی کرده و رذایل و مفاسد را رواج داده و به غارت اموال مردم بدون هیچ گونه محدودیتی می پردازد. این شرکت یکی از شرکتهایی است که به رواج امور سکسی و جنسی در مقایس بسیار وسیعی می پردازد و کلیه ی ارزشهای اخلاقی ادیان الهی را به مسخره گرفته و شیرازه انسانیت انسان را از هم فرو می پاشد.
*محتوای فیلم های هالیوود
چنانچه اشاره شد فیلم های هالیوود اکثراً می خواهند یهود و اسرائیل را شجاع و دل رحم و مهربان نشان دهند اما در عوض اعراب و مسلمانان را ظالم، ثروت طلب و ... نشان بدهند. در اینجا می توان به برخی فیلم های ضدعربی و ضد اسلامی که طی چند دهه گذشته، ساخته شد اشاره کرد، در فیلم "سرزمین موعود" (1960) اعراب بی رحمانه، یک دختر زیبای یهود 15 ساله را کشتند. در فیلم "سایه ای غول آسا" (1966) اعراب به هنگام تیراندازی علیه یک زن اسرائیلی که در یک کامیون گیر کرده است می خندند و به استهزای اومی پردازند. در فیلم "شبکه" (1976) که برنده 4 جایزه آکادمی نیز بوده است. یک مفسر خبری هشدار می دهد که اعراب از زمره افراطیون قرون وسطایی هستند و بر ایالات متحده آمریکا تسلط یافته اند. در فیلم "یکشنبه سیاه" محصول سال (1977) یک اسرائیلی نقش یک فرد شجاع را بازی می کند در حالی که اعراب تروریست و شریر هستند و می خواهند تماشاچیان بازی بولینگ از جمله رئیس جمهور آمریکا را به قتل برسانند. در فیلم "نیروی پلتا" (1986)، "عقاب آهنی" (1986) و "مرگش پیش از رسوایی" (1987) هالیوود به بینندگان نشان می دهد که چگونه با عربهای تروریست کثیف و پست برخورد کنند. در استودیوی دیزنی در فیلم "تصمیم مجری" (1996) یک گروه مبارز عرب یک هواپیمای آمریکایی را به گروگان می گیرند و در فیلم "کزام" (1996)یک مجرم عرب و یک جن سیاهپوست از خوردن تنقلات صد ساله و ظرفی از چشمهای بز لذت می برند . از دیگر کارهایی که سینمای هالیوود انجام می دهد ترویج خرافه می باشد. یکی از باورهای خرافی یهود نگاه آنان نسبت به مفهوم شیطان است. براساس این نگرش شیطان مفهوم اهریمنی است که با قدرت مخوف و ویرانگر در برابر پروردگار قد علم می کند و با کمک پیروانش نسل آدمی را در معرض نابودی قرار می دهد و در آن گروه از آثار سینمایی که شیطان را از این منظر به تصویر کشیده اند انسان برده بی پناهی است که به چنگال شیطان اسیر شده و هیچی امدادی از جانب پروردگار به او  نمی رسد. لاجرم آدمی در نبرد نابرابر شیطان یکه و تنهاست و امیدی هم به امداد الهی ندارد و اگر دارد سرانجام به نومیدی بدل خواهد شد در این مهلکه اراده خود او یا انسان های دیگر تنها سرمایه ای است که می توان به آن امیدوار بود در سینمای کلاسیک شیطان براساس تقدیر ازلی در زمانی معین از زندان دروغی خود رها می شود و برای انتقام گرفتن از نسل بشر معمولاً در کالبد یک انسان حلول می کند. گاهی کودکان معصوم و خردسال را به عنوان میزبان خود بر می گزند و زمانی جسم سیاست مداران و کشیشان را تسخیر می کند و آنان را به انجام اعمال شیطانی وا می دارد. به تدریج پیروان شیطان ، گرد میزبان شیطان صفت جمع می شوند و حلقه ی شیطان پرستان شکل می گیرد. براساس این باور خرافی شیطان برای انجام این شرارت محتاج کالبد آدمی است و هرگاه انسان میزبان کشته شود و یا به صورت داوطلبانه خودکشی کند شیطان کالبد انسانی خود را از دست خواهد داد و ناگزیر دستش از آزار آدمیان کوتاه خواهد شد در این صورت شیطان دوباره به زندان باستانی خود باز می گردد و در انتظار فرصتی دیگر برای نابودی نسل بشر باقی می ماند. این باور خرافی و کودکانه تاکنون دستمایه آثار سینمایی متعددی قرار گرفته است که فیلم هایی نظیر: "جن گیر"، "طالع نحس"، "پایان روزگار"، "وکیل مدافع شیطان" از آن جمله اند.
از دیگر خرافات صهیونیستی که به سینما راه یافته اند «افسانه آخرالزمان» و پیش گویی های مربوط به آن است که در فیلم هایی نظیر : "نوستراداموس"، "آرمگدون" و "روز استقلال" را می توان یافت.
براساس این افسانه ها فاجعه ای عظیم حیات بشری را تهدید خواهد کرد و آخرین نبرد خیر و شر در جغرافیایی خاصی از زمین به وقوع خواهد پیوست. وسعت فاجعه آن است که انسانها از مقابله ی با آنان در می مانند و نا امیدانه به هوشمندترین و شجاع ترین نژاد بشری یعنی (آمریکایی ها) پناه می برند.
آمریکایی های خوش قلب هم معمولاً با راهنمایی یک دانشمند یهودی به کام خطر می روند و با عملیات متهورانه ی خود زمین را از خطر نابودی می رهانند و گاهی هم در راه انجام این ماموریت مقدس یک یا چند شهید تقدیم جامعه بشری می کنند. حاصل آنکه در پایان اکثر این فیلم ها بیننده ی از همه جای بی خبر هم صدا با تمامی اقوام و پیروان ادیان خداوند را به واسطه نعمت حضور آمریکایی های شجاع و یهودیان دانا بر روی کره خاکی سپاس می گوید چرا که آنان فرشتگان نجاتند و اگر نباشند نسل آدمی از صحنه گیتی برخواهد افتاد. مهمترین تاثیر این گروه فیلم های خرافی آن است که اعتماد به نفس را در مخاطبین جهان سوم نابود می سازد و همزمان اعتماد نسبت به صاحبان اصلی دنیا را (که به زغم این فیلم ها آمریکاییان و یهودییان هستند) ترویج می نماید در صورت مشاهده مکرر این قبیل فیلم های خرافی مردم جهان سوم ظاهراً به آمریکا و باطناً به صهیونیسم بین الملل حق می دهند که چند صباحی در این عالم فانی حکومت و سروری کنند زیرا وقتی فاجعه ی عظیمی بروز کند همین ها هستند که باید به داد مردم دنیا برسند و نسل انسان را از خطر نابودی برهانند خلاصه آنکه یهودیان همیشه ناجی بشریتند. از این جمله فیلم ها«پسر جهنمی» می باشد هدف دیگری که یهود در رسانه ها دنبال می کند این است که آنها هر فیلم و یا برنامه ای چه برای بزرگسال و چه برای خردسال می سازند، به نحوی به بی خانمان بودن یهود و مظلومیتشان و اینکه اعراب خانه ی آنها را غضب کرده را به نمایش می گذارند البته این القاء افکار آن قدر دقیق و اشاره ای و کم انجام می گیرد که خیلی ها به آسانی متوجه آن نمی گردند ولی در دل به حال آن بی خانمان مظلوم غصه می خورند مانند فیلم "لوک خوش شانس" که در عاقبت بعد از نجات دادن افراد و کمک کردن به آنها بدون خانه و کاشانه می ماند و این گونه به ذهن افراد می آورد که چرا او         بی خانمان است.
* کارتون های هالیوود در جهت زمینه سازی افکار کودکان به نفع صهیونیسم
لابی صهیونیسم در هالیوود در عرصه ی تولید فیلم های کودکان نیز تاکنون بسیار موثر و فعال عمل کرده است. امروزه در سراسر دنیا «والت دیزنی» نامی آشناست و بیشتر کودکان شخصیت های کارتونی والت دیزنی را به خوبی می شناسند. در سالهایی نه چندان دور که هنوز یهود جایگاهی در میان اروپاییان نداشت در کشورهای اروپایی یهودیان را نماد فساد و نیرنگ می دانستند و آنها را موش کثیف می نامیدند و همین نام موش در میان همه جا افتاد و نسل جدید اروپا هم به این نام در حال آشنایی پیدا کردن بود که یهود توانست خود را بالا بکشد و قدرت در اروپا از جهات اقتصادی، سیاسی و ... به دست بگیرد و رسانه را تحت اختیار خود درآورد چون در اروپا جایگاه خوبی پیدا کرده بود درصدد این برآمد تا ذهن نسل جدید را نسبت به خود عوض کند بر همین طرز تفکر برنامه ها، کارتون و انیمیشن هایی را ساخت که در آن موش که نماد یهود بود بسیار چالاک، زرنگ، هوشیار، زیرک و سمبل فهم و شعور نشان داده شد. که اولین شخصیت مشهور آنها "میکی ماوس" نمادی از یک یهودی سرگردان است که مدام از سوی رقیبان قوی تر تهدید می شود و او صرفاً با اتکا به زیرکی و چالاکی خویش بر تمامی دشمنان فائق می آید. امروزه هم تداوم این شخصیت کارتونی را می توان در انیمیشن «تام و جری» مشاهده کرد.
مورد دیگر شخصیت های کارتونی مطرود و گوشه گیری هستند که به دلیل زشت بودن توسط دیگران تحقیر می شوند ولی در نهایت این ناتوانی و زشتی به توانایی و زیبایی بدن می گرددو آنها با بهره گیری از توان اعجاب انگیز خود بر همه مشکلات غلبه می کنند و غبطه ی رقیبان را بر می انگیزند . انیمیشن «جوجه اردک زشت» و «دامبو، فیل پرنده» در زمره این گروه از آثار است در انیمیشن «دامبود، فیل پرنده» مادر دامبو برخلاف سایر فیل ها که کلاهی زنگوله دار به سر دارند کلاه عرق چین مانند، مخصوص یهودیان به سر دارد و به جرم دفاع از فرزندش در اسارت به سر می برد. دامبو نیز طی عملیاتی پرچمی را در سیرک به اهتزاز در می آورد که بی شباهت به پرچم رژیم اشغالگر قدس نیست در کارتون جوجه اردک زشت قهرمان داستان اردکی گوشه گیر، آواره و زشت رو است که در پایان به اردکی قوی و زیبا تبدیل شده که به سمت خورشید بال می گشاید. عبارت رفتن به سمت خورشید در تورات بیان شده و در بین یهودیان این گونه رایج است که منظور از آن بازگشت به سرزمین موعود می باشد. در کارتون دیگری به نام "لوک خوش شانس"، شخصیت محوری ،گانگستری سفید پوست است که نماد کلانتر و قانون اومانیستی آمریکایی به شمار می رود. لوک همواره تنهایی، غریبی و آوارگی خود را زیر لب زمزمه می کند. او با چهره و اخلاقی نیکو به دنبال مجرمان است و هیچ گاه با شکست روبه رو نمی شود و اما این سوال همیشه باقی است که خانه لوک کجاست؟ چرا او همیشه با این اسبش به سوی خورشید در حال غروب آرام و خسته حرکت می کند چرا او همیشه این ترانه را زیر لب زمزمه می کند که : من گاو چرانی تنها هستم که از خانه ام دور افتادم؟
همچنین شیر نماد سلطه ی جهانی یهود است در تورات آمده است: «یعقوب در میان امتها و اقوام مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر درنده در میان گله های گوسفند خواهد بود که هنگام عبور پایمال می کند و می درد و کسی نمی تواند مانع او شود قوم اسرائیل در برابر دشمنان خواهد ایستاد و آنها را نابود خواهد کرد». به همین علت برنامه هایی که محور آن یک شیر شجاع است ساخته شد که کارتون شیرشاه از آن نمونه است. علاوه بر انیمیشن در عرصه ی فیلم کودک نیز هالیوود از تعدی صهیونیستها مصون نمانده و کلیشه های خاصی در قالب فیلم کودکان طی چند دهه اخیر مدام تکرار شده اند مثلاً کلیشه ی کودک محروم مانده از میراث اجدادی یا جدا افتاده از آغوش مادر که هر یک به نوعی تداعی گرد یهودی مظلوم و به دور مانده از سرزمین مادری می باشد. داستان "سیندرلا" مثال خوبی برای اینکه کلیشه ی نخ نما و تکراری است. همین نگرش صهیونیستی حاکم بر آثار والت دیزنی بعضاً به تولید انیمیشن های تاریخی در خصوص زندگی انبیاء الهی منجر شده که سه کارتون «کشتی نوح، زندگی حضرت موسی و زندگی حضرت یوسف(ع)» از آن جمله اند در تمام این آثار براساس قصص تورات روایات تحریف شده ای از زندگی انبیاء اولوالعزم ارائه شده است.
* نفوذ صهیونیسم در مطبوعات و روزنامه ها
یکی از با نفوذ ترین رسانه های جمعی در آمریکا روزنامه ها به شمار می آیند که روزانه 63 میلیون تیراژ دارند این رقم در میان 1640 شرکت انتشاراتی تقسیم می شود در این نوع رسانه منافع اکثریت استقلال فکری و رقابت زیادی به چشم نمی خورد تنها 412 مورد (25 درصد) از 1640 شرکت انتشاراتی به صورت خصوصی هستند و بقیه متعلق به زنجیره ی چندگانه جراید می باشد. تنها در 54 شهر از کشور آمریکا بیش از 1 روزنامه وجود دارد و رقابت میان آنها هم معمولاً صوری است و تمامی آنها متعلق به برادران نیوهاس است که یهودی هستند ، می باشند و از طریق انتشارات پیشرو اداره می گردند. 90 درصد از کل روزنامه های آمریکا در مالکیت یهودیان بوده و توسط آنها اداره می شود و آن ها این  روزنامه ها را به منظور انتخاب روسای جمهور و نمایندگان کنگره به کار می گیرند و آنان را برای اجرای نقشه شوم خود یعنی پاکسازی آمریکاییان سیاه پوست می خواهند.
* نیویورک تامیز
نیویورک تامیز یکی از سری روزنامه هایی می باشد که در تمامی آمریکا خوانده می شود. این روزنامه درباره ی کار، سیاست، ادب و فرهنگ بحث می نماید و معیارهای سیاسی، ادبی، فنی و سرگرمی را معرفی می کند. شرکت نیویورک تایمز علاوه بر سه شرکت نشر کتاب، دوازده مجله، هفت موج رادیویی و چندین شبکه تلویزیونی مالک بیش از 33 روزنامه می باشد. این شرکت بیش از 206 روزنامه را در تمام آمریکا پشتیبانی می کند.
نیویورک تایمز در اوایل به دست غیر یهودی اداره می شد و مالکیت آن به دست غیر یهود بود. اما در اواخر سده بیستم یک شخص یهودی به نام "آدولف اوکسی" این روزنامه را خریداری کرد. هم اکنون یکی از نوه های او به نام "آرتراوکسی سولز برگر کوچک" رئیس هیئت0 مدیره روزنامه و ناشر آن است. این روزنامه تیراژ بالایی دارد و اکثر خوانندگان آن کارمندان و نمایندگان و کارگزاران حکومتـی می باشند و تاثیر زیادی بر برنامه ها و سیاست های حکومت آمریکا می گذارد. پس این امکان وجود دارد که بر آن چیزهایی که تعیین شدنی هستند، مانند قانونگذاری و اجرای برنامه های داخلی و خارجی از هر نوعی تاثیر بگذارد.

* واشنگتن پست
واشنگتن پست در حالی آغاز به کارکرد که ملکیت غیریهودی داشت. چون این روزنامه برنامه هایش با تمایلات یهود مغایرت داشت تبلیغات و قدرت یهود مانع ادامه کار آن شد و موجبات بحران مالی این روزنامه را فراهم آورند. سپس این روزنامه توسط یهودی ثروتمندی به نام "یوگن مایر" خریداری شد و حیات آن روزنامه دوباره به او برگشت. این روزنامه از پر فروش ترین روزنامه های آمریکایی می باشد و به دست یهودیان اداره می گردد.
* وال استریت ژورنال
اما سومین روزنامه ی معروف در آمریکا، و به ویژه در مقام کار و تجارت، روزنامه ی اول استریت ژورنال می باشد. این روزنامه در سال 1981 در راس نشریه های آمریکا قرار گرفت. در حال حاضر شمارگان این روزنامه روزانه افزون بر 2 میلیون نسخه می باشد. این روزنامه بزرگ ترین روزنامه تجاری در آمریکا و صاحب نفوذ اقتصادی و بانکی است. در حال حاضر مدیر مسئول و رئیس هیئت مدیره آن "داوجونز" و رئیس ناشر آن "پیتر آرکان" که یهودی می باشند هستند.
* مطبوعات هفتگی پر تیراژ
مجله های "تایم"، "نیوزویک"، "نیوزاند" و "رلد ریپورت" امریکا از مجله های هفتگی دارای بیشترین شمارگان در ایالات متحده آمریکا و بسیاری از نقاط جهان هستند. مراکز خبری و مطبوعاتی جهان، آنها را مشهورتین و معتبرترین مجلات دنیا می دانند. معتبرترین و مهم ترین آنها مجله ی تایم می باشد. مجله ای که هفته ای چهار میلیون نسخه از آن توزیع می شود. مدیر مسئول کنونی آن "جرالد لوین" یهودی است که بیشتر از یهود و اسرائیل حمایت می کند.
پس از آن، مجله ی نیوزویک است که هفته ای بیش از 3 میلیون نسخه از آن توزیع می شود. این مجله تحت سیطره "کاترین مایر گراهام" یهودی است. مطبوعات هفتگی دیگری نیز وجود دارند که از دو مجله پیش گفته شده، کم آوازه ترند، اما مُبلّغ شدید افکار و برنامه های یهودند. نشریاتی که به صورت تخصصی به مسائل اقتصادی و تجاری می پردازند مورد نظر یهودند. مثلاً مجله ی "یو. اس. نیوزاند" و "رلد ریپورت"، مالک و ناشر و رئیس هیئت تحریریه آن ها "مورتایمر بی زوفِرمان" صهیونیستی است که به صهیونیست بودن خود افتخار می کند.
خوب روشن است که یهود تسلط کامل بر تبلیغات حاکم بر ایالات متحده آمریکا دارد که به وسیله ی همین سلاح تبلیغات توانسته است خود را در دل مردم جا دهد و تصویر بسیار خوب و خوشایندی از خود در ذهن مردم داشته باشد و تجاوزات و ظلم های خود را توجیه کند و همچنین بر سیاست و تجارت آمریکا مسلط باشد و در مقابل هم تصویر سوئی از مسلمانان در ذهن ها ایجاد کند که موجبات تنفر ملت ها از مسلمانان را فراهم آورد و به مقاصد شوم خود دست یابد و جایگاه خود را هر روز استحکام بیشتری بخشد اما این را باید بداند به گفته ی دبیر کل حزب الله: خانه ی اسرائیل از خانه ی عنکبوت سست تر می باشد.
* صهیونیسم در عرصه ی بازی های رایانه ای
از دیگر حربه های صهیونیسم که تاثیرات بسزایی بر روی نسل نوجوان و جوان می گذارد ساخت بازیهایی است که مقاصد شوم خود را به این وسیله القا می کنند. چون عمده مخاطب این بازیها کسانی هستند که در سنین فرهنگ آموزی، جامعه پذیری و شکل گرفتن شخصیت قرار دارند ، لذا میزان آسیب پذیری این گروه به مراتب بالاتر است. این نوع بازیها تغییر الگوهای زیباشناسی، تغییر الگوهای ارزشی و در نتیجه تغییرات فرهنگی در اثر تداوم این بازیها در زندگی مخاطبان در پی دارد. اغلب این گیم نت ها جدا از اینکه در نقاط مختلف از شهر وجود دارند فرهنگ تقریباً یکسانی بین مراجعان خود ایجاد می کنند. شیوه لباس پوشیدن، صحبت کردن، آرایش موهای سر و صورت و در کل مدیریت بدن کاربران متمایز از دیگران می باشد این تمایز تا جایی وجود دارد که هر کدام از کاربران گیم اسم مستعاری داشته که برگرفته از شخصیت های بازی ها بود.
* محتوای بازیهای رایانه ای
از نظر روانشناسان اعمالی که معمولاً در بازیها وجود دارد مانند: دعوا، کشتار، قتل، دزدی، چاقوکشی روابط جنسی و اعمال مستهجن بر روی ذهن مخاطبین تاثیرگذار است به گونه ای که فرد تمایل به انجام این امور در اجتماع و در برخوردهای اجتماعی دارد و یا اینکه اثر سویی بر روی احساسات و عواطف و ذهنیات خود فرد می گذارد که موجب اضطراب و ترس و ... برای فرد می شود و مشکلاتی مانند: خواب آشفته و پرخاشگری و عصبانیت را به دنبال دارد. برخی از بازیها اغلب القائات دیگری نیز به دنبال دارد برای مثال: آنها به مخاطب القاء می کنند که بسیاری از مشکلات که سر راه بشر وجود دارد با سرمایه شخصی و قدرت مالی برطرف شدنی است و دیگر اینکه به کودکان و نوجوانان القا می شود که سرپیچی از قواعد و دستورات خشونت آمیز و بدون منطق بازی امری محال است و کاربر باید بی چون و چرا به این قواعد عمل کند به گفته ی کارشناسان بدترین رفتاری که به مخاطبان این نوع بازیها تحمیل می شود بهره جستن از رفتارهای غریزی به جای رفتارهای متفکرانه و مسئولانه در قبال مشکلات و مصائب زندگی است همچنین طراحان این بازی ها از این نوع سرگرمی سوءاستفاده های سیاسی هم می کنند مانند بازی «بازگشت به قلعه ی ول فن اشتاین» که با پیچیدگی و ظرافت بالا صورت گرفته است. بازی کننده درتجسم یک سرباز آمریکایی در جنگ جهانی دوم است او به درون کاخ های نازی ها نفوذ می کند و با سربازان SS رودر رو می شود که در پیچ راهروها می توان برخی صلیب های شکسته را مشاهده کرد. در این بازیها با انبوه جلوه های ناهنجار رو به رو می شویم. (به قربانیان شکنجه شده ی یهودی بر می خوریم) در واقع این نمونه از بازیها هدفی جز مظلوم نشان دادن یهود و مجرم شناختن نازی ها و مسیحی ندارد.
از نکات بسیار مهم دیگر نمادهای تصویری است. بازی با هدف قرار دادن نمادهای خاص و استفاده های هوشمندانه احساسات خاصی را درباره ی آن نمادها بر می انگیزد برای مثال در بازیهای سیاسی چندسال اخیر به طور معمول خانه های گنبدی شکل و مکان های بزرگی که دارای گنبد هستند (مساجد) از مکان های حساس و کلیدی به شمار می آیند. زبان عربی در موارد بسیاری نه بر عرب بودن افراد بلکه بر مسلمان بودن آنها اشاره دارد و با نمادهایی چون هلال ماه نشان داده می شوند. از سویی دیگر پرچم کشورهایی خاص مانند آمریکا و انگلیس و علامت صهیونیست در این بازیها نشانه ی مکان امن و دور از جنجال جنگ است. این نمادها وقتی در شرایط بازی قرار میگیرند همان شرایط بازی را در ذهن متبادر می سازند.
همچنین در برخی بازیهای سیاسی، موسیقی هنگام صدای اذان پخش می شود که آن موسیقی در ذهن جای می گیرد و بعد از چند مرحله هنگام حمله ی تروریستها این موسیقی به صدا در می آید که حس نفرت انسان را از آن موسیقی بر می انگیزد و باعث می شود فرد به هنگام شنیدن اذان هم ناخودآگاه حس منفی به اذان پیدا می کند.


* پدیده ی عروسک باربی
کمپانی "متل" در سال 1945 توسط "زوج هندلرومت" در ایالت کالیفرنیای جنوبی آمریکا تاسیس شد این شرکت ابتدا قاب عکس تولید می کرد و سپس به ساخت مبلمان خانه و در نهایت به تولید اسباب بازی روی آورد. کمپانی متل در سال 1955 با "کلوپ مکی ماوس" برای تبلیغ اسباب بازیها و همکاری در نمایش های تلویزیونی پرداخت که موجب دگرگونی ساختاری در تجارب اسباب بازی شد. در سال 1959 به دلیل علاقه ی دختر هندلر به عروسک های کاغذی این کمپانی طرح ساخت عروسک را دنبال کرد که منجر به عقد قرارداد برای دریافت امتیاز عروسک آلمانی "لی لی" شد. عروسک لی لی در واقع برگرفته از شخصیت اندام و چهره ی یک زن خیابان گرد آلمانی به همین نام بود. کمپانی متل امتیاز عروسک لی لی را از آلمان خرید و پس از تغییراتی صورت بندی نژادی، آن را به نژاد «آنگلوساکسون» همانند کرد و به تولید انبوه آن در آمریکا اقدام نمود این عروسک تغییر نژاد یافته (به نژاد آمریکایی انگلیسی آنگلوساکسون) "باربی" لقب گرفت. باربی اسم خلاصه شده ی «باربارا» دختر کوچک آقای هندلر بود. طراح تغییرات باربی در آمریکا در کمپانی متل «جک رایان» است وی قبل از آن در پنتاگون وزارت جنگ آمریکا طراح موشک های اسپارو و هاوک بود.
شرکت کمپانی متل در سال 1988 با کمپانی "والت دیزنی" که امروزه توسط یهودیان اداره می شود در جهت تولید و بازاریابی اسباب بازیها و فیلم های شخصیتهای عروسکی و کارتونی قرار داد منعقد نمود. در سال 2000 کمپانی متل امتیاز مجموعه ی بازیها و فعالیتهای سرگرم کننده پیرامون «داستان هری پاتر» شامل: عروسک ها، پازل، خودروها، بازی های کامپیوتری و فیلم های مربوط را (با همکاری کمپانی وارنر که مسئول آن یهودی است) خریداری نمود. در سال 2001 عروسک باربی در اولین فیلم کامپیوتری خود به نام «باربی در فندق شکن» ظاهر شد. از آن پس تاکنون تعداد قابل توجهی فیلم کامپیوتری، انیمیشن، فیلم سینمایی و مستهجن سکس در مورد باربی تهیه شده است. در طی سالیان گذشته باربی بیش از 500 بار در نقش ها و شخصیت های متفاوت عرضه شده است از آن جمله: پرستار، افسر پلیس، آموزگار، پزشک، خواننده موسیقی راک، ژیمناست، کارآگاه، افسر نیروی دریایی، افسر خلبان، میهماندار هواپیما، دزد، گدا و ... که این شخصیت پردازی ها، برای کارکرد تربیتی این عروسک است. به مرور زمان باربی کارکرد مهمی یافت، باربی به دختران آموزش می داد که جامعه ی مدرنی امروزی از آنها به عنوان یک زن چه انتظاری دارد. هیئت خاص باربی باعث شده است تا دختران نوجوان برای شباهت بیشتر به آن از خوردن غذا به اندازه کافی در سن رشد خود پرهیز کنند.
عروسک باربی بر خلاف سایر عروسک ها که تداعی کننده ی کودک بوده و دارای چهره ای معصومانه می باشند، مظهر یک زن 20 ساله ی آمریکایی با تمام خصوصیات ظاهری آن است و با حضور تصاویرش در اکثر مایحتاج و ملزومات ضروری کودکان و نوجوانان ملکه ی ذهنی آنها شد.
بدیهی است مدل لباس باربی و تمام آنچه که تحت عنوان متعلقات عروسک عرضه می شود مدل لباس و سایر وسایل مورد نیاز دختران و زنان قرار گرفته و بدین صورت دختران مانوس با این عروسک با سلیقه ی باربی (یا به قول دقیق تر با سلیقه و خواست یک زن آمریکایی) بزرگ شده در زمانی که به سن انتخاب می رسند دقیقاً دارای سلیقه ای همانند باربی (یا یک زن آمریکایی) می باشند. لذا در این مواقع می بینیم یهود حتی در عروسک باربی که در تمام دنیا مشهور و با نفوذ می باشد تاثیرات خود را می گذارد و افکار غربی و در واقع ضد اسلامی را به کودکان و نوجوانان القا می کند. بعد از باربی نوع جدیدی از عروسک های خارجی به نان «برتز» بازارهای جهانی را غرق کرد. برتز را نسل جدید باربی نامیدند اما برخلاف باربی چشم آبی و بلوند نیست بلکه براساس الگوهای چند فرهنگی آمریکا و جمعیت های غالب طراحی شده است. برتز همواره خود یک جهیزیه کامل دارد. انواع و اقسام لوازم و وسایل جانبی با تنوعی چشم گیر. اشتیاق به مد شعار عروسک برتز است. تولد "دارا" و "سارا" برادر و خواهر نجیب و پاکدامن و مسلمان ایرانی خبری تکان دهنده بود که پس از نیم قرن،پادشاهی پرنس باربی را به لرزه در آورد و بازتابی گسترده در عرصه ی جهانی یافت. دارا تغییر یافته نام "داریوش" به معنای باهوش وسارا نام "همسر حضرت ابراهیم (ع)" به معنای خالص و بی غش است. رهبر معظم انقلاب در جمله تامل برانگیز می فرمایند: «اگر یک انقلاب تحت فشار اقتصادی، سیاسی، و تبلیغی قرار گیرد قابل ملامت نیست؛ ولی اگر این انقلاب نتواند فرزندش را تربیت کند قابل ملامت و سرزنش است».
سیطره ی صهیونیسم بر امکانات فرهنگی جهانی
صهیونیسم به علت اهمیت فرهنگ در زندگی بشری، از این مهم غافل نشده و بازوهای اختاپوس او برای به سلطه در آوردن در مراکز انتشار و چاپ کتاب های جهانی نیز دراز شده و در اغلب کشورهای آمریکایی و اروپایی و ... به روشنی مشهود است. در ایالات متحده آمریکا، صهیونیسم بر بیش از 50 درصد شرکت های انتشاراتی تسلط کامل دارد. موسس شرکت «راندوم هاوس» یکی از بزرگترین و مشهورترین انتشارات جهان، آن بنیت سیرف صهیونیست است. برای درک میزان سیطره ی صهیونیست ها در فرانسه، همین بس که هیچ انتشاراتی حاضر به چاپ کتاب های «رابطه ی اسطوره ی صهیونیسم و سیاست اسرائیل» و «پرونده صهیونیسم» از آثار روژه گارودی، متفکر و دانشمند مشهور و تازه مسلمان شده فرانسوی نشد؛ در حالیکه پیش از اسلام آوردن او، شرکت های انتشاراتی برای چاپ کتاب های وی با هم در رقابت شدید بودند. از طرف دیگر، صهیونیسم برای کتاب های مدارس و دانشگاهها اهمیت خاصی قائل است؛ چرا که غذای فکری نسل آینده را تشکیل می دهند و در شست و شوی مغزی و اغوای دانش آموزان و دانشجویان بسیار حریص هستند تا این که به راحتی به خدمت صهیونیسم و برنامه هایش درآیند. در ایالات متحده آمریکا، دانش آموزان مدارس زیردست صهیونیست ها، به خواندن کتاب «ملت یهود چگونه رشد پیدا کرد» مجبور هستند. در فرانسه، هنگام شعله ور شدن فعالیت های تبلیغاتی انتخابات رئیس جمهوری جماعت آن جا به ریاست روچپید (یهودی بسایر ثروتمند) اجتماعی تشکیل دارند و شروط کاندیدای موردنظر خود را اعلام کردند، نخستین شرط عبارت بود از وارد کردن درس تاریخ یهود در برنامه های تعلیمات فرانسه. متاسفانه صهیونیست ها به فرزندانشان در تمام مدارس، تورات، تلمود را یاد می دهند و جزء دروس اصلی تمام رشته های تحصیلی بوده و در طول هفته، هر دانش آموز چندین جلسه دروس تورات و تلمود و تفسیر آن ها و تاریخ صهیونیسم را دارد و هر کودک یهودی از دین و تاریخ خود کاملاً آگاه است. (اما در بیشتر مدارس ها اهتمام به ورزش و موسیقی و ... وجود دارد و فرزندان ما از مسائل دینی و تاریخی اسلام بی خبرند. به جای قهرمانان اسلام و آیات قرآن،اسامی ورزشکاران و هنرپیشگان و برنامه روزانه ی آن را می دانند).
 بزرگ نمایی شخصیت های علمی یهود
صهیونیست ها جهت ترویج اهداف خود و تبلیغ صهیونیسم جهانی از طریق رسانه ها به بزرگ جلوه دادن شخصیت های یهودی و صهیونیستی اقدام می کنند تا به این طریق صهیونیسم را در اذهان عمومی جای دهند برای مثال می توان به این امور اشاره کرد: چرا "ماکس پلانک" فیزیکدان برجسته و محقق دیگر ممتاز قرن 20 به اندازه ی "انیشتین"، فیزیکدان دیگر آلمانی شهرت جهانی وتوده ای ندارد؟ چرا "هایزن برگ"، دانشمند و دیگر محقق بزرگ فیزیک که عمیق ترین اثر را بر تحول فیزیک کوانتوم قرن 20 گذاشت، به اندازه انیشتین مشهور نیست؟ جالب این است که بدانیم پلانک در سال 1918 میلادی، برنده ی جایزه نوبل فیزیک شد و انیشتین در سال 1921 و هایزن برگ در سال 1932 میلادی و نیز پلانک و هایزن برگ، هر دو به لحاظ عمق اندیشه ی فلسفی و برداشت های نظری از دانش فیزیک، از انیشتین قوی تر و نیرومندتر بودند.
پس چرا انیشتین از آن دو دانشمند هم وطنش مشهورتر است؟ پاسخ ساده است. چون انیشتین یهودی بود و از اسرائیل حمایت می کرد، به همین سبب "کنفور میسم تصویری استکبار"، با طرح زندگانی انیشتین در سینما، او را بزرگترین، موفق ترین و خدمت گذارترین چهره ی علمی این قرن کرد و با تاکیدهای تبلیغاتی متعدد، شخصیت علمی او را به درون حافظه ی ملی صدها فرهنگ و تاریخ برد.
* هولوکاست دروغ مقدس
از دیگر اموری که صهیونیست روی آن سرمایه گذاری کرده دروغ بزرگی به نام هولوکاست است که می خواهد با زیرکی تمام و اغلب از طریق رسانه و کتاب و مجله و... آن را به خورد ملت ها بدهد و با دلایل قابل نقض آن را اثبات کرده و از این دروغ به خوبی استفاده ببرد قبل از اینکه وارد بحث شویم به معنای این واژه می پردازیم: هولوکاست به معنای «سوزاندن با آتش است که به طور کامل از میان برود». واژه ی است یونانی از دو واژه ی Holos به معنای همه و Kaustos به معنای سوزاندن و نابود کردن، ترکیب شده است و در لغت به معنای همه سوزی است. در اصطلاح هولوکاست به نظریه ای اطلاق می شود که ادعا دارد:" 6 میلیون یهودی در طول جنگ جهانی دوم در اثر اعمالی از قبیل اعدام در اتاق های گاز و سوزانده شدن در کوره های آدم سوزی اردوگاههای کار اجباری نازی ها کشته شده اند."
به اعتقاد برخی از مدعیان هولوکاست نازی ها از پوست یهودیان برای ساختن چراغ نفتی و از اجساد آنان برای ساختن صابون استفاده می کردند". این قضیه با استفاده از شیوه های مختلف هنری، ادبی، فیلم، داستان ، شعرو از طریق   روزنامه ها، نشریات، رادیو، تلویزیون، اینترنت و مهم تر از همه سینما و صنعت فیلم سازی هالیوود در جهان و به خصوص کشورهای غربی با حجم بسیار وسیع تبلیغ می شود. هالیوود با بهره گیری از سلاطین سینمای آمریکا و غربی همچون: "استیون اسپیلبرگ"، "رومن چولانسکی"، "فدریکو فلینی" و با ساخت فیلم هایی نظیر: "فهرست شنیدلر"، "پیانیست"، "زندگی زیباست" و "منطقه ی خاکستری" سعی کرده است به جهانیان گوشزد کند که آنها نباید به خود اجازه دهند تا این روایت مقدس فراموش شود براساس قانونی که پیش نویس آن توسط تعدادی از اعضای آژانس بین المللی صهیونیسم تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپارت» خاخام معروف فرانسوی تهیه و در ژوئیه سال 1990 میلادی در فرانسه به تصویب رسید، هرگونه تردید در مورد هوکوماست اعم از تردید در مورد کشتار مورد ادعای یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاق های گاز و حتی کمترین تردید در رقم 6 میلیونی یهودیان کشته شدگان جرم تلقی می شود. هر کس در فرانسه از این قانون تخلف کرده و در 3 موضوع یاد شده تردید کند به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم می شود.
* ابزارها و اقدامات صهیونیسم برای احیای هولوکاست
در یک جمع بندی اقدامتی که صهیونیستها با استفاده از شیوه ها و بسترهای مناسب در مسیر احیای هولوکاست انجام داده اند عبارتند از : 1- انجام فعالیتهای علمی تحقیقاتی گسترده و تهیه اسناد جهت اثبات هولوکاست 2- بر پایی     موزه های یادبود در سراسر جهان بویژه در فلسطین اشغالی «یادواشم» آمریکا و اروپا (تصویر مقابل) 3- ساخت فیلم ها و سریال های متعدد توسط هالیوود و سایر کمپانی های وابسته به یهود و استفاده از فرصت های هنری دیگر جهت تاثیرگذاری عمیق بر روی مخاطبان 4- اعلام روز یادبود و توافق بر آن در کشورهای مختلف، به ویژه اروپا و آمریکا و بالاخره در سازمان ملل 5- تعقیب نازی ها با هدف زنده نگه داشتن کینه و نفرت و اثبات مظلومیت یهودیان 6- تاسیس سازمان های متعدد به منظور صیانت از این دستاوردها، همچون «لیکرا» و «سیمون ویزنتال» 7- گنجانیدن موضوع کشتار یهودیان توسط  نازی ها در اتاق های گاز و سوزاندن اجساد آنان در متون درسی دانش آموزان در جهت مظلوم نمایی دروغین یهود و انتقال آن به نسل های آیند. 8- محاکمه و مجازات کسانی که در این موضوع شک کنند.
* انگیزه های طرح هولوکاست
1- انگیزه های سیاسی: از دیدگاه صهیونیست بر پایی دولت اسرائیل، نتیجه منطقی ظلم بر یهودیان در هولوکاست است. تعجب آور این است که آنها می خواهند به واسطه ی وقوع آشویستی (نام یکی از کوره های آدم سوزی) و کوره های آدم سوزی خیالی خود را مستحق بر پایی یک دولت بنمایانند؛ آن هم در گوشه ی دیگری از جهان و با غضب سرزمین ملتی که هیچ گونه ربطی به جنایات واقعی یا ساخته و پرداخته آنان ندارد. چنانکه آبراهام هشل میگوید: دولت اسرائیل پاسخ خدا به آشوتیس است و موشه زیمرمن رئیس گروه مطالعات آلمانی در دانشگاه عبری اورشلیم تاکید می کند که «هالوکاست توجیه اصلی تاسیس دولت اسرائیل است». علاوه بر تاسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم بین الملل صهیونیست ها دو هدف عمده سیاسی دیگر را از مظلوم نمایی یهود و تقدس بخشید به هولوکاست تعقیب می کنندک: 1- پیش گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیزم 2- مظلوم نمایی و برانگیختن احساسات نژاد یهودیان و ایجاداتحاد سیاسی بین آنها.
2- انگیزه های اقتصادی: صهیونیست ها با ماجرای هولوکاست و طرح دعاوی حقوقی علیه کشورهای آلمان، اتریش، لهستان، سوئیس و ... تاکنون میلیاردها دلار به جیب زده اند به عنوان نمونه آلمان ملزم شداز سال 1952 تا سال 2002 به روش های مختلف به بازماندگان به اصطلاح قتل عام یهود غرامت بپردازد و براساس توافق ای حاصله «دولت این کشور زیر فشارهای باج خواهانه صهیونیست مجبور شد، موافقت خود را با اعطای سالانه 50 میلیون مارک تا 2002 به رژیم صهیونیستی اعلام نماید. و همچنین برخی کشورهای اروپایی نیز متعهد شدند با بازماندگان یهودیان کشته شده، کانون های متولی یهودیان و صندوق ملی یهود غرامت بپردازند. هم اکنون آلمان خسارت پرداخت می کند و تاکنون بیش از صد میلیارد مارک خسارت پرداخت کرده است واین قرارداد تا سال 2030 ادامه دارد.
* نقد دلایل هولوکاست
یکی از مهم ترین ادعاهایی یهودیان و متفقین بعد از جنگ جهانی دوم، این بود که آلمان ها یهودیان را در اتاق ها گاز می کشتند، تحقیقات علمی که درباره اماکن مورد ادعا انجام شده، عدم صحت آن را ثابت می کند: 1- پروفسور رو برفروسیون نویسنده و محقق برجسته فرانسوی متخصص و کارشناس عالی رتبه اسناد و مدارک تاریخی می گوید: «من تا سال 1960 به واقعیت کشتار بزرگ در اتاق های گاز اعتقاد داشتم. پس از 14 سال اندیشه و مطالعه شخصی و آگاه چهار سال تحقیق بی وقفه و خستگی ناپذیر، همانند 20 نفر از نویسندگان تجدید نظر طلب تاریخی اطمینان یافتم که با یک دروغ بزرگ تاریخی مواجه هستم. از اردوگاه های آشوتیس و ببر کنا و چندین مرتبه بازدید کردم. در اردوگاه ها یاشتر و تهوف (در آلزاس فرانسه) و مایرانک (در لهستان) مکان هایی را که به عنوان اتاق گاز معرفی می شدند بررسی کردم. در مرکز اطلاع رسانی یهود در پاریس، آرشیوها، دست نویس ها، شهادت های کتبی، اسناد مربوط به بازجویی محکومان جنگ جهانی دوم و دادگاه نورنبرگ و هزاران سند و مدرک دیگر به جا مانده از آن دوران را مطالعه کردم. برای یافتن پاسخ سوال های خود بی وقفه از متخصصین و تاریخ دانان پرسش  کرده ام. سال ها اما بیهوده به دنبال فقط یک بازمانده از بازماندگان جنگ بودم که به چشم خود اتاق های گاز را دیده باشد. به حتی یک مدرک، فقط یک مدرک راضی بودم اما همین یک مدرک را هم نیافتم. در مقابل آنچه یافتم، تعداد بیشماری مدارک مجهول بود. پس از آن با سکوت، مزاحمت، دشمنی، توهین و بالاخره ضرب و جرح و محاکمه مواجه شدم.»
 وی در جایی دیگر به عکس های ساختگی از اتاق های گاز مورد ادعای صهیونیست ها اشاره می کند و با تعجب        می پرسد، اگر این عکس ها واقعی است، چگونه سربازان آلمانی- مورد ادعا- بدون ماسک و بی آنکه کمترین پوشی بر دهان، بینی و چشم خود داشته باشند در اتاق های مالامان از گازهای کشنده ایستاده و بر جان کندن یهودیان محکوم نظارت می کنند؟! در حالی که متخصصان علم شیمی به صراحت اعلام کرده اند که سیلکون گازی است بسیاری قوی که نظارت می کنند؟! در حالی که متخصصان علم شیمی به صراحت اعلام کرده اند که سیلکون گازی است بسیاری قوی که در جسم و پوست انسان نفوذ می کند و دارای قابلیت نفوذ بسیار بالایی است به طوری که حتی با دست زدن به اجساد نیز این گازها قابلیت انتقال دارد و سبب مرگ می شود و همین طور فضایی که در آن این گاز پراکنده می شود برای هر کسی که در آن وارد شود، کشنده خواهد بودکه به این ترتیب می بایست سربازان و نظامیان آلمانی نیز کشته شده باشند. ساختمان و امکانات موجود در اتاق های گاز نیز بیانگر این است که از آنها هرگز به عنوان اتاق اعدام استفاده نشده است. همچنین با وجود بالا بودن درجه احتراق گاز تدبیری اندیشیده نشده که پرسنل این ساختمان و سایرین از معرض گاز و احتراق ناشی از انفجار آن دور نگه داشته شوند. علاوه بر آنکه وجود سیانور ناچیز در 32 نمونه گرفته شده از اماکن نشان می دهد که هیچ گونه تزریق گاز هیدروسپانید و در آن صورت نگرفته است. و یا درباره یکی دیگر از عکس های مورد ادعای صهیونیست ها که جمعی از یهودیان در محاصره چند تانک نشان می دهد، با ارائه اسناد و شواهدی خواندنی و غیرقابل تردید، نشان می دهد که تانک ها در این عکس، انگلیسی هستند نه آلمانی. 2- پروفسور "روژه گارودی" محقق مسلمان فرانسوی، با تحقیقات خود در این زمینه دریافت که از یک سو، گاز HCN قیمت و هزینه ی زیادی داشته، در نتیجه گران ترین شیوه اعدام محسوب می شود. و از سوی دیگر مکان هایی که یهودیان از آن به عنوان اتاق گاز نام می برند، اصلاً قابلیت چنین کاری را ندارند زیرا این گاز باید در پوششی از فولاد اکسید نشدنی باشد و درب ها نیز باید مجهز به لولاهایی از پنبه نسوز کائوچویی مخصوص یا تفلن باشد. متخصصان پزشکی قانونی پس از بازدید از این مکان ها اظهار داشتند که استفاده این تاسیسات از گاز HCN  فوق العاده خطرناک است و در این  مکان ها هیچ تجهیزاتی برای مهار این گاز در نظر گرفته نشده است.
   به این عکس نگاه کنید این اتاقک گاز که برای اعدام با گاز ساخته شده تنها برای کشتن یک نفر کارایی دارد که در و تمام پیکره ی آن فولادی است ؛در صورتی که اتاق هایی که مورد ادعای یهودیان ؛ در های چوبی و دیوارهای بدون عایق دارند و بعضی همانند عکس رو به رو هواکش هم دارند!
* کوره های آدم سوزی
 از دیگر ادعاهای صهیونیست ها این است که نازی ها، یهودیان را در کوره های آدم سوزی می سوزاندند این ادعا امروز به عنوان یک دروغ تاریخی شناخته شده است: پروفسور "روژه گارودی" در کتاب «اسطوره های بنیان گذاران سیاست اسرائیل» می گوید: "آنچه از کوره ها و آثار آن بر جای مانده مکان هایی بوده که مردگان مبتلا به بیماری تیفوس را برای جلوگیری از شیوع آن بیماری در آن می سوزاندند و مساله قتل عام یهودیان و سوزاندن آنها مطرح نبوده است." در حقیقت آنچه در اذهان مردم جهان از تصویر کوره های آدم سوزی و اتاق های گاز هیلتر بر جای مانده تنها محصول سینمایی کمپانی های بزرگ فیلم سازی صهیونیست ها است. آنها بدین وسیله همواره کوشیده اند تا خود را از اروپاییان طلبکار دانسته و چهره ای رنجیده از خویش ترسیم نمایند. از دیدگاه "گیسبون" اگر انسان کمی ریاضی و حوصله داشته باشد می فهمد که اساساً کشتن 6 میلیون نفر در چنین زمانی عملی نبوده است. اگر کسی بخواهد جسد یک آدم را بسوزاند یک لیتر بنزین و 20 دقیقه وقت لازم است. حالا تصور کنید سوزاندن 6 میلیون نفر چه زمان و چه مقدار بنزین لازم داشته است. همچین در خصوص آثار به جای مانده از قتل عام نیز بیان نتایج تحقیق یک افسر یهودی سازمان اطلاعات آمریکا در سال 1949 گویای این مقصود است که اصلاً در این اردوگاه ها صنعت سوزاندن و یا خفه کردن از طریق گاز وجود نداشته است. این افسر یهودی، اطلاعاتی از یک لهستانی به دست آورده بود که براساس آن به حفاری و کاوش در باغ سبزیجات یک اردوگاه در مقیاس وسیع اقدام کرد. اما علی رغم همه زحمات سنگین و خستگی ناپذیر وی و بودجه زیادی که خرج این کارکرد هیچ گونه اثری از خاکسترهای فوق الذکر و یا اجساد یهودیان به دست نیامد که البته جای تعجبی هم نبود به خصوص این که یکی از کوره های اردوگاه را اصلاً پس از جنگ و برای فیلم برداری  صحنه های فیلم «آسیاب مرگ» ساخته بودند.
صهیونیسم و نازیسم:
با وجود عقده ها و کینه هایی که هیتر از یهود داشت و آنان را مورد آزار و اذیت قرار می داد از حمایت کامل صهیونیست ها بهره می برد و روابط صهیونیست ها با نازی ها از لحاظ سیاسی از همان ابتدا مناسب بود تا جایی که  "فیول پالکس"، رئیس دستگاه اطلاعاتی نازی ها در فلسطین و سوریه نوشت:
"رایخرت"، از عاملین دفتر اطلاعات نازی ها در فلسطین با یکی از ماموران عالی رتبه ی یک سازمان مخفی صهیونیستی در تماس بود. این سازمان مخفی «هاگانا» نامیده می شد. همین طور هنگامی که تاسیس دولت اسرائیل در فلسطین تصویب شد، سران یهود تصمیم گرفتند تمامی یهودیان سراسر جهان را به فلسطین بیاورند. عده ای از یهودیان که در کشورهایی چون انگلیس و آلمان و ... زندگی می کردند میلی به مهاجرت نداشتند و از این مهاجرن اجباری سر باز می زدند. صهیونیست ها برای اینکه بتوانند به عرب های ساکن در فلسطین مقابله کنند نیاز به جمعیت زیادی از یهودیان داشتند از این رو سعی داشتند تا با دادن پول و ثروت، کار مناسب و ... در فلسطین، آنها را راضی و متمایل به مهاجرت کنند. برخی از یهودیان که با چنین وعده هایی هم باز حاضر به این مهاجرت نمی شدند از طرف رژیم صهیونیستی مورد تهدید و آزار و اذیت قرار گرفتند. به همین علت به کمک دولت آلمان بسیار نیازمند بودند تا بتوانند با اتکاء به زور و ظلم یهودیان ساکن آلمان را به فلسطین بیاورند. هیتلر در این امر بسیار به صهیونیست ها کمک کرد از جمله یهودیان سرسخت را آنقدر محدود کرد که سرانجام به اخراج آنها انجامید و آنها را به فلسطین اعزام نمودند. این محدودیت شامل منع از رفتن به مدرسه، سینما، محل های عمومی و ... می شد که بسیاری از این آزار و اذیت های هیتلر به خاطر فرستادن یهودیان به فلسطین و کمک به صهیونیسم می توان دانست.
شباهت های نازیسم و صهیونیسم به یکدیگر
1- نژاد پرستی: صهیونیسم و نازیسم دو ایدئولوژی مبتنی بر منطق نژادپرستی است؛ چنان که برای هیتلر و پیروانش، نژاد، وجه تمایز مردم از یکدیگر است و نژاد آریایی و به ویژه ژرمن، پاک ترین و اصیل ترین نژادی است که باید بر  همه ی نژادهای دیگر غالب شود. برای صهیونیست ها نیز «نژاد یهود» دارای چنین خصوصیاتی است. هر دو مکتب برای نژاد خود، «رسالت نجات جهان و ایجاد نژادی نو» قائلند و دیگر نژادها را پست و محکوم به سلطه ی خویش می دانند وبرای حفظ نژاد خود از آلودگی ها و اختلاط مقرراتی ویژه و سخت وضع کرده اند که از آن جمله «منع ازدواج با غیر همخون» است. جالب اینکه خواسته  مشترک نازی ها و صهیونیست ها درباره ی قوم یهود این بوده است که اینان را همواره مجزا از دیگران بدانند و به زور در یک «یهودی خانه ی جهانی» اسکان دهند.
2- اسطوره سازی های جعلی: صهیونیسم و نازیسم برای توجیه تجاوزهایشان به ملل دیگر و توسعه طلبی های خویش افسانه هایی از یک قدرت تاریخی متعلق به نژاد خود جعل، و هدف خود را احیای گذشته وانمود می کنند، برای مثال هیتلر، نمونه ی خود را در 6 قرن پیش از خود، یعنی زمانی که ژرمن ها، اسلاوها را از شرق به عقب می راندند         می جوید و تمام تاریخ و حقوق 600 ساله ی دیگر ملت ها را ندیده می گیرد. سردمداران صهیونیسم سیاسی نیز احیای دوران موهوم امپراطوری داوود و سلیمان را از دو هزار سال پیش، الگوی کار خود قرار داده اند و به پیروان خود «اسرائیل بزرگ» مثل «آلمان بزرگ هیتلری» را وعده می دهند.
هر دو طرف، اشغال سرزمین های دیگران را «حق تاریخی» خود قلمداد کرده، مرزهای خیالی و همیشه در حال تغییر و گسترش را رسم می کنند که حدود نهایی آن مشخص نیست.
همچنین برای فریب ملت های خود نیز هر دو از موهوماتی مثل عظمت نژاد و رسالت اللهی دم می زنند و از همسایگان خود دشمنانی می سازند که هر آن، موجودیت نژاد آنان را تهدید می کنند تا کینه ها را ضد آنان برانگیزند.
صهیونیست و بهائیت
"سرهربت ساموئل" نخستین کمیسر عالی فلسطین که از خانواده های معروف یهودی انگلیسی بود به بهائیان و "عباس افندی" که در ماجرای تصرف فلسطین و اشغال آن به وسیله نیروهای انگلیسی، جاسوسی انگلستان را به عهده داشتند، توجهی خاص یافت و ضمن شرکت در تشییع جنازه ی "عباس افندی بهائیان" بر خلاف مسلمانان عرب که همواره از استعمار بریتانیا کینه داشتند، تجلیل کرد. بهائیان هیچگونه حساسیتی به غصب سرزمین فلسطین به وسیله رژیم صهیونیستی نداشتند، بلکه در عمل از صهیونیست ها حمایت نیز می کردند. شوقی افندی در نامه ای رسمی به رئیس کمیسیون مخصوص سازمان ملل متحد، درباره ی قضیه فلسطین نه تنها از حقوق مسلمانان عرب در سرزمین فلسطین هیچ گونه دفاع، و از آن همه آثار ستم ناشی از استعمار اظهار تاسف نکرد بلکه موقعیت و علایق بهائیان و یهودیان را به سرزمین مذکور، ریشه داردانسته و مهم تر از توجه مسلمانان به «قدس» و سرزمین فلسطین خوانده است . هرچند که فرقه هایی در یک مجمع دینی زیادتر شود اتحاد بین آنها هم کمتر خواهد شد. رژیم صهیونیستی که سالهاست در پی فروپاشی اسلام و از بین رفتن اتحاد مسلمانان از هیچ کاری دریغ نمی کند، فرقه های متشکل انحرافی را مورد نظر مخصوص خود قرار داده و از آنها حمایت می کند و به فعالیت آنها علیه آن دین و به هم زدن این اتحاد دامن می زند. از این رو به بهائیت این فرقه ی ضاله اهمیت خاصی می دهد زیرا راه خوبی برای ضربه زدن به اسلام می باشد.
از جمله این حمایت ها، کمک های اقتصادی و رفاعی می باشد و بهائیان را مورد لطف خود قرار می دهند تا بدین صورت این فرقه را تقویت کنند. بهائیان هم که برای ادامه بقاء خود نیاز به چنین حمایت هایی داشتند از این رژیم صهیونیستی استقبال کرده و برای رسیدن این رژیم به اهداف شوم خود کمک های خود را دریغ نمی کنند. هم اکنون در شهرهای فلسطین قبور سردمداران فرقه ی ضاله ی بهائیت وجود دارد که قبله ی بهائیان هم به همان سمت می باشد.
رفع یک شبهه
این روزها، رسانه ها و محافل غربی هجوم پر حجم و گسترده ای را برای پیشگیری از حضور مردم در حمایت از فلسطین تدارک دیده و به میدان آورده اند. رسانه های بیگانه با بهره گیری از خبرگذاری های تحت نفوذ خود، صدها سایت اینترنتی و ده ها شبکه تلویزیونی فارسی زبان، اصرار در القای این دیدگاه انحرافی دارند که «چرا ایران با حمایت از مقاومت فلسطین، برای خود دشمن تراشی می کند؟» «مگر خودمان در داخل کشور کم مشکل داریم که به حمایت از مردم فلسطین روی آورده ایم؟» «هزینه حمایت از فلسطین را برای حل مشکل جوانان هزینه کنید» و ... رسانه ها و کشورهای غربی و دشمنان داخلی و خارجی با این شعارها و صحبت ها قصد عوام فریبی دارند تا مردم از حمایت فلسطین دست بردارند. متاسفانه در پی تو هم پراکنی دشمنان بیرونی و درونی، این تصور غلط در برخی از اذهان پدید آمده است که انگار کمک به مقاومت فلسطین و یا حمایت از آنان نوعی صدقه است که از سر دلسوزی داده می شود و صدقه گیرند. هم باید رهین منت صدقه دهنده باشد! این تصور غلط در حالی است که حمایت از مقاومت فلسطین و کمک به مردم مظلوم آن سامان، کمترین هزینه ای است که باید کشورهای اسلامی برای حفظ امنیت خود بپردازند و این نکته بدیهی تر از آن است که درک آن دشوار باشد.
دو خط آبی در پرچم صهیونیست نشانه «از نیل تا فرات» است. صهیونیست ها این منطقه وسیع از خاورمیانه را سرزمین موعود می نامند و پنهان نمی کنند که تسخیر کامل این منطقه و تسلط بر سایر کشورهای خاورمیانه را به عنوان یک «هدف استراتژیک» دنبال می کنند و تاریخ 60 ساله منطقه نیز نشان می دهد که صهیونیست ها هیچ فرصتی را برای اشغال سرزمین ها از دست نداده اند: بنابراین «مقاومت فلسطین» اولین خاکریز در مقابل صهیونیست های وحشی و کودک کش است و مردم فلسطین نه فقط از سرزمین و جان و مال و ناموس خود دفاع می کنند، بلکه دفاع  از سایر  ملت های مسلمان وسرزمین های اسلامی را نیز بر عهده دارند. از این روی حمایت تمام عیار و همه جانبه مالی، سیاسی و تسلیحاتی از مقاومت فلسطین، وظیفه ی قطعی همه کشورهای اسلامی است و نباید نوعی صدقه تلقی شود. مگر در دوران جنگ، کسی می توانست به خاطر کمک های خود به جبهه های نبرد، رزمندگان را وامدار خود بداند؟ این رزمندگان بودند که بر مردم حق داشته و خواهند داشت.
ایران اسلامی با تاکید بر ضرورت محو کامل اسرائیل از جغرافیای سیاسی منطقه و ارائه الگوی مبارزه ی اسلامی ،   اصلی ترین مانع بلندپروازی های آمریکا و اسرائیل در منطقه است و رژیم صهیونیستی پنهان نمی کند که تمامی توان خود را برای مقابله با ایران اسلامی به کار گرفته و می گیرد. تنها نیم نگاهی به مواضع آمریکا و اسرائیل به وضوح نشان می دهد که آنها حمایت ایران اسلامی از فلسطین را یکی از عوامل اصلی اقتدار جمهوری اسلامی می دانند و به شدت در پی مقابله با آن هستند. "او با ما" در طرح اخیر خود ، تجدید نظر جمهوری اسلامی در حمایت از آرمان های فلسطین را یکی از شرایط اصلی آمریکا و متحدانش برای متوقف کردن تخاصم دانسته است و به قول فاکس نیوز، ایران را بعد از این عقب نشینی به آسانی می توان منزوی کرد.
امام خمینی (ره) فرمودند: "ما طرفدار مظلوم هستیم، هر کسی در هر قطبی که مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستیم و فلسطینی ها مظلوم هستند و اسرائیل به آنها ظلم کرده است، از این جهت ما طرفدار آنها هستیم."
(صحیفه نور، ج 4، ص 3)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 107
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 92
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 104
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 115
  • بازدید ماه : 110
  • بازدید سال : 313
  • بازدید کلی : 5,439
  • دیگر وبلاگ ها