هانی بن عروة
دومین شهید انقلاب بزرگ عاشوراء
هانی را میان بازار می گردانند و او فریاد می زند...وای مذجح ....وای مذجح...!
بازار گوسفند فروشان پر است از آدمیانی که خوب می دانند
هانی کیست
و برای چه دستان او را بسته اند...
هانی اما..در آن اسارت و بندهای دنیا
و آن گیربازار دین فروشان...
آزادی خریده است...به قیمت جان
و به ارزش میزبانی مسلم
و دفاع از قاصدک حسین....
هانی باز فریاد می زند...
منم هانی بن عروة...استخوانی،عصایی تا برهانم این گرگ صفاتان را...
و چه حزن انگیز است...که بازار گوسفندفروشان
پر است از گرگ های درباری
که جز سینه هانی را میل دریدن ندارند.
و غلام پسر مرجانه...
آخرین بند دنیا را باز کرد
و هانی از میان دین فروشانِ گوسفند پرست و گرگ صفت پر کشید.
سیدمیثم میرتاج الدینی(مسیح)