loading...
سوار نت

فضای سایبری و دنیای مجازی همچون مرکبی چموش است

گر برپشت او قصد نشستن کنی باید مهاری از عقل و درایت بر آن ببندی

وگرنه این چارپای مهارفکنده چنان مهلک ضربه وارد می کند که دگر پشتی برای سواری نمی ماند

و گر آن را رام خویشتن سازی چون مرکبی راهوار؛به سر مقصد خواهی رسید.

پس آمده ایم تا سوار بر مجازی شویم نه سایبری بر ما سوار....

این است...رسالت نت سوار

#کدام_امام_زمان؟
.
ما رفاه و امنیت و آزادی و عدالت را می خواهیم نه امام زمان و رشد تحت سرپرستی او را...
این همه را اگر کسی غیر از امام زمان هم به ما بدهد، او می شود امام زمان و نه با پا که با سر به دنبال او می دویم،
از همین رو در روایت آمده که دجال با کوهی از نمک و کوهی از دود که نشانه های همین دنیای فریبنده و رفاه و... است می آید و عده ای به دنبال او می دوند.
حتی برای این رفاه و امنیت و آزادی و عدالت، با امام زمان می جنگیم. آن هم جنگی برای رضای خدا و به نام عدالت و آزادی که عجیب شعارهای فریبنده ای هستند. چنانچه عده ای برای رضای خدا  و به نام امنیت و عدالت، حسین را به مسلخ کربلا بردند.
.
ما انتظار کدام امام زمان را داریم؟
اگر رییس جمهوری بعدی ما را به رفاه و امنیت و آزادی و عدالت نسبی برساند، امام  زمان دیگر به چه کار ما می آید؟

.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#دعوتیم_به_وادی_سلم
.
وقتی در ادعیه مختص به ماه رمضان و روایات در این باب رجوع می کنیم یکی از ویژگی های اساسی که به این ماه نسبت داده شده، اسلام است.
1️⃣ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ‏، شَهْرَ الصِّيَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ،
2️⃣ اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ
3️⃣ اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُ عَلَيْنَا بِالسَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ
.
✅ اگر اسلام را به معنای تسلیم امر پروردگار بودن بدانیم، محور دین ما تسلیم بودن است و از مهم ترین نشانه های تسلیم بودن، روزه ماه مبارک رمضان است. همانگونه که نماز صبح را دو رکعت و نماز مغرب را سه رکعت می خوانیم بدین علت که خدا دستور داده؛ روزه دار هم می شویم  چون تسلیم دستور خداییم و فارغیم از دلایل علمی و فلسفی و عرفانی که برای آن می تراشند.
.
✅ این تسلیم بودن دو گونه می تواند باشد:
1️⃣ اسیری که در چنگ دشمن گیر کرده و به اجبار تسلیم تمامی دستورات او می شود.
2️⃣ آزاده ای که چون خم و پیچ مسیر را نمی شناسد به آنکس که از آن آگاه است پناه برده و خود را تسلیم آگاهی او می کند تا به هرسو اراده کرد عنان مرکب او را بکشد.
.
✅ تسلیم بودن ما در برابر خداوند بایستی از نوع دوم باشد. یعنی چون خداوند را آگاه تر می دانیم - إِنِّي‌َّ أَعْلَم‌ُ مَا لاَ  تَعْلَمُون‌َ ؛(بقره‌،30) - {وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ} (بقره216) - خود را به او می سپاریم.
.
✅ در نتیجه این تسلیم خداوند بودن، آدمی از اسارت شیطان رهایی می یابد چرا که شیطان و هوای نفس و جادبه های دنیوی انسان را به مسیر ضلالت می کشانند و کاری می کنند که انسان پای خویش را بر جای گام های شیطان بگذارد و اینگونه او را در میان این هستی گم می کنند و سپس آدمی مصداقی برای ضالّین(گمشدگان) می شود.
.
✅ برای در صراط مستقیم و مسیر هدایت بودن باید وارد وادی سلم و تسلیم شد و از گام های شیطان تبعیت نکرد.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ (208 بقره)
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

📗هر کتابی عنوانی دارد، و هر عنوان، موضوع کتاب را مشخص می کند و سر فصل های آن را ترتیب می دهد.
📒زندگی هر انسان یک کتاب است که بر اساس موضوع و سرفصل هایش عنوان می خورد.
📖شاید عنوان کتاب زندگی کسی که عمرش در خدمت دانش بوده، اختراع و اکتشاف و اجتهاد و... باشد یا کسی که عمرش را در ورزش صرف کرده، عنوان کتاب زندگی اش ورزش باشد یا مثلا عنوان کتاب زندگی کسی که در عصیان و فساد غوطه می خورده، جنایت و خیانت و... باشد.
....اما...
عنوان کتاب زندگی مومن، حب علی علیه السلام است.
لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) يَقُولُ: عُنْوَانُ صَحِيفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، تَارِيخَ بَغْدَادَ ج 4 ص 410.
و این یعنی مومن موضوع زندگی اش محبت علی و سرفصل های آن حب علی علیه السلام است.
.
📚عنوان کتاب زندگی تو چیست؟
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#از_هلال_شیعی_تا_قرص_اسلامی
.
زمانی که خورشید در بریتانیای کبیر غروب نمی کرد، شب ظلمانی پنجه سیاه و نکبت آلود خود را در آسمان خاورمیانه فرو کرده بود و در آن تاریکی هیچ مسلمانی خودی را از غیر خودی تشخیص نمی داد و این بود که به جان هم افتاده بودند.
از همان روز نکبت که سیاهی یهود بر بام سرزمین فلسطین افتاد و سودای از نیل تا فرات نقش پرچم شان شد، می‌شد حدس زد که یهودیان سیاهی را از کشورهای جهان با خود سوغات آورده اند تا در میان آن تاریکی مخوف، مسلمانان بر یکدیگر بتازند و انتقام قوم موسی که به کفاره  گوساله پرستی مجبور به کشتن یکدیگر در دل شب شدند را از مسلمانان خداپرست بگیرند.
تا آنکه خدا خواست و هلال شیعی در این آسمان ظلمانی طلوع کرد و ایران و عراق و سوریه و لبنان را به یکدیگر پیوند داد.
آن روزها خیلی ها را چشم دیدن این ماه نو نبود. اول اغماض کردند و انکار تا آنکه ماه بالا آمد و نور بر پهنه آسمان شب تاباند و شد قابل رویت برای هر چشم غیر مسلح.
چشمشان که ترسید سلاح برداشتند و افتادند به جان این هلال،
اما مگر پنجه گرگ درنده خو به ماه آسمان می‌رسد؟
واکنون این هلال شیعی لحظه شماری می کند برای شب چهاردهم،
برای آنکه با آمدن چهاردهمین نفر از این قوم، هلال به قرص کامل بدل شود و به همان اندازه قرص و محکم که تلالوء نورش گنبد آهنین را ذوب کند!

.

سیدمیثم میرتاج الدینی

ما آدم های معمولی، اگر خیلی خوب باشیم، تک خصلت های خوبی داریم که با کوبیدن و بیختن(غربال کردن) چند نفرمان، می شود یک آدم نصفه و نیمه ساخت.
ولی برخی یک تنه چند نفرند...یک امت اند.
تمام هستی اند...
تنهایی تمام عیارند،
نه نیازی به کوبیدن دارند و نه بیختن،
اینها آویختنی اند...
مثل یک طناب باید آنها را آویخت تا دیگران برای بیرون زدن از چاه زندگی به آنها بیاویزند.
حبل الله المتین همین هایند...
عروه الوثقی خودشانند.
باید به آنها چنگ زد،
باید به آنها آویخت.
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#مبارزه_ادامه_دارد_ولو_فلسطین_کوفه_شود
.
تاریخ می گوید:
مردم کوفه از امام حسین علیه السلام برای قیام علیه دستگاه ظلم یزید، دعوت کردند. امام حسین علیه السلام بنا به تکلیف برای مبارزه با یزید عازم کوفه شدند. در میان راه اهالی کوفه سست شده و دست از مبارزه و آرمان های خود برداشتند.
اینجا بود که امام حسین علیه السلام طبق معادلات مادی ما بایست پا عقب کشیده و نه تنها دست از مبارزه برداشته بلکه دست بیعت به یزید بدهند.
اما به خلاف همه این معادلات، رفتار امام علیه السلام هیچ تغییری نکرد و تا آخرین نفس به مبارزه ادامه دادند.
اگر روزی مردم فلسطین هم دست از آرمانشان که مبارزه با صهیونیست است بردارند، آموزه های حسینی برما تکلیف می کند که به راه خود علیه ظلم و غصب اسراییل ادامه دهیم.
ملاک حق بودن راهی، تعداد رهروان نیست.
.
امام علی علیه السلام:
أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ ( در طریق هدایت از کمی رهروان آن نترسید)
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#تناقض_افکار_و_گفتار_زیباکلام
#سوالات_لاینحل 😀
.
امروز صحبت های صادق زیبا کلام به عنوان یکی از مخالفین مساله ولایت فقیه و حامی الگوی سکولاریسم برای مدیریت کشور را خواندم. صحبت های فراوانی درباره مسائل متفاوتی ارائه کرده بود.
از اینکه بر همه جا و همه کس که زورش رسید تاخت و در زمینه هایی بیش از تخصصش صحبت کرد؛ که بگذریم، مهم ترین حرف او اصلاح قانون اساسی و طرح حذف ولایت فقیه از حاکمیت و اعطای قدرت تمام و کمال به رییس جمهور بود. طرحی که زیباکلام آن را به #هاشمی_رفسنجانی نسبت می دهد.
تناقضی که میان حرف های او بود جایی برای اغماض نمی گذاشت. وی از طرفی آمریکا و غرب را به عنوان الگوی مدیریت کشور قبول داشته و از طرف دیگر به ولایت فقیه به عنوان رکنی که وظایف مهمی از جمله نظارت بر دستگاه های مهم اجرایی و قضایی و ... دارد، می تازد.
او می گوید:
«ایراد اساسی و بنیادی دیگر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این است که یکی از اصلی‌ترین و اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین پایه‌های مردم‌سالاری در آن حاضر نیست که آن پاسخگویی است، بنابراین سؤال پیش می‌آید که بخش‌های مهمی از نظام جمهوری اسلامی به کجا باید پاسخگو باشند؟
رئیس‌جمهور آمریکا اختیارات زیاد و وسیعی دارد ولی قانون اساسی آن را موظف به پاسخگویی در برابر کنگره کرده است. همین‌طور نخست‌وزیر انگلستان، هند یا صدراعظم آلمان این‌ها قدرت و اختیارات زیادی در اختیاردارند ولی طبق قانون اساسی کشورشان پاسخگو هم هستند.
سپاه پاسداران و قوه قضائیه به کجا پاسخگو هستند؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی به چه جایی پاسخ می‌دهد؟»
این سخنان یعنی او معتقد به وجود جایگاهی است که بتواند بر همه مسئولین و قوای کشور نظارت کند، اما از طرف دیگر معتقد است که نباید ولایت فقیه به عنوان ناظر بر قوا و دستگاه های کشور وجود داشته باشد.
آیا می شود گفت:
«همه کشورها جایگاهی را در بالاترین سطح ممکن در کشور خود ایجاد می کنند تا تمامی قوا اعم از مجریه و مقننه و قضاییه و دستگاه های کلیدی کشور به آن جایگاه پاسخگو باشند و ما باید از این الگو پیروی کنیم و بعد بر جایگاه ولایت فقیه به عنوان ناظر در همه قواها و دستگاه ها در کشور تاخت و قائل به حذف آن از قانون اساسی کشور شد؟»
او دو سوال مهم از دیدگاه خود را مطرح کرده و معتقد است برای این دو سوال چون جوابی وجود ندارد، در نتیجه قانون #اساسی مشکل #اساسی دارد!!
سوال اول او این است که:
«اگر مشروعیت نظام از ولایت‌فقیه استخراج می‌شود و ولی‌فقیه را هم مجلس خبرگان رهبری انتخاب می‌کند، بنابراین رییس جمهوری برای چه کاری باید داشته باشیم؟»
پاسخ :
«آقای زیبا کلام رییس جمهور را رییس بر تمام امور مردم و مملکت می داند، در حالیکه عنوان اصلی ریاست جمهوری، ریاست قوه مجریه است. یعنی قوه ای که قانون اساسی را اجرا می کند نه آنکه اختیار تمام امور را در دست بگیرد. به طور مثال می شود گفت: رییس قوه مجریه، همانند یک معمار، طرح و نقشه مهندس نقشه کشی را اجرا می کند. در این میان مهندس ناظری هم وجود دارد که مسئولیت آن را برای عمران کشور به عهده ولایت فقیه گذاشته اند. این مسئولیت ها به روشنی تفکیک شده اند.
و سوال دوم او این است:
«اگر هم که رئیس‌جمهور و ولی‌فقیه هر دو مشروعیت دارند این‌ها حوزه‌هایشان به چه صورت است؟»
پاسخ: رییس جمهور مشروعیت خویش را از تنفیذ ولیّ فقیه دارد و این خود به معنای آن است که مشروعیت رییس جمهور، در طول مشروعیت ولیّ فقیه است نه در عرض آن که فرصت طرح چنین سوالی پیش آید. همانند مشروعیت امام معصوم در زمان حکومت و کارگزاران وی در ممالک گوناگون.
این تناقض عجیب و سوال هایی_از دیدگاه خود لاینحل- که به قانون اساسی خدشه وارد می کند، آیا چیز دیگری غیر از مغرضانه بودن چنین شخصیتی را اثبات می کند؟
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

#بررسی_علل_تاریکی_هراسی
.
واژه Dark که به دنبال خود مفاهیم متعددی یدک می کشد، در دایره لغات ادبیات فارسی به تاریکی ترجمه می‌شود.
تقریبا همه انسان ها از این مفهوم درکی نسبی با توجه به ذهنیات، مشاهدات و تجربیات خود دارند.
آنچه که قابل بحث است، ترس از تاریکی است و یافتن پاسخی برای این سوال:
"آیا ترس از تاریکی فطری و غریزی است یا اکتسابی و تربیتی؟
به تعبیر دیگر، آیا انسان ها ذاتاً به گونه ای هستند که از تاریکی هراس دارند یا انسان ها به گونه ای بار می آیند که از تاریکی بترسند؟
.
به نظر میرسد آدمی از هرآنچه که نسبت به آن جاهل باشد، ترس دارد. از همین جهت که انسان در تاریکی نسبت به محیط اطراف جاهل است و نمی تواند آنچه در تاریکی هست را بپاید، دچار ترس می‌شود.
این یعنی جهل انسان را می ترساند، نه تاریکی.
به همین لحاظ می‌شود ادعا کرد عمده ترس از تاریکی، توسط برخی عوامل القا می شود. عواملی نظیر داستان ها و قصه ها، فیلم ها، بازی ها و...
تاریکی هراسی یک مقوله مهم در فیلم های #ترسناک به شمار می‌آید، به گونه که همواره نیروی شرّ در تاریکی است و نیروی خیر با سلاح نور که عمدتا شعله های آتش و تلألو خورشید یا نور برگرفته از تکنولوژی و الکتریسیته است، بر آنها می تازد.
.
این سبک تاریکی هراسی و القای ترس توسط عوامل متعدد و با شکل موجود، چند هدف را دنبال می‌کند:
1️⃣ نیروی شرّ ، تاریکیِ مادی است. در حالیکه تاریکی مادیّ که شب مهم ترین جلوه آن است، فضایی برای تولید آرامش است نه ترس و هراس. فضایی است برای رشد و بالندگی، چراکه دانه در دل تاریکی خاک جوانه می زند و آدمی در تاریک ترین لحظه شب یعنی سحر، به رشد می رسد و به طور کلی از #لیله_القدر و #لیله_الرغائب و ... می توان نتیجه گرفت که شب و بالتبع تاریکی، جایگاه مهمی در اسلام و قرآن دارد.
2️⃣ نوری که معرفی می شود نیز یک نور مادی است که منحصر در خورشید و آتش و نور تولید شده از الکتریسته است. درحالیکه نور در ادبیات دینی مفهومی غیرمادی بوده و نور (به نحو مطلق) از اسامی خداوند متعال است.
.
✅ در نتیجه این اهداف مذکور👆🏻 هرگز تمدن غرب که زرق و برق آن به واسطه تکنولوژی چشم آدمی را پُر می کند، نمادی برای تاریکی و نیروی شرّ نخواهد بود. همچنین می توان در بسیاری از فیلم ها ردّ پای اینکه آتش به عنوان جنس شیاطین و جنیان، نور و نیروی خیر است را دید.
.
⬅️ مهم آنکه در ادبیات دینی آنچه که در برابر نور قرار دارد ظلمت است نه تاریکی، که از روی تسامح ظلمت به تاریکی ترجمه می شود.
ظلمت با توجه به ریشه آن، از مشتقات ظلم است و این بدان معناست که نیروی شرّ در عالم، ظلم است و ظالم،که می توانند بر تمامی روشنایی های مادّی هم تکیه زده باشند.
.

سیدمیثم میرتاج الدینی

من آمریکا نرفته ام.
معماری شهرهای آن را در همین اندازه فیلم ها دیده و کمی هم از فرنگ رفته ها (آمریکا رفته ها) شنیده ام.
اما در همین نزدیکی ما، معماری مهندسین آمریکایی را دیده ام.
آن هم نه در حد یک عمارت و یک بنا، که در اندازه یک شهر، البته اگر بشود نامش را شهر گذاشت با آن همه خانه و مغازه و اداره و سینما و شهربازی و بلوار و خیابان و مراکز خرید و... پایین و بالایی که دارد.
خانه های این شهر کوچک (شهرک) به جای دیوار های بلندِ مرسوم ِخانه های شهرهای مملکت، پرچین کوتاهی از درختچه ها و بوته ها دارند که در نهایت بلندی شان، تا کمر یک آدم می رسد.
این سبک معماری خانه ها، اگر در آمریکا امنیت آفرین است، در شهرک حوالی شهر ما امنیت نیافریده است.
چون امنیت از نگاه ما (ایرانی های مسلمان) دایره اش محدود نمی شود به امنیت ملک و مال.
آدم ها فقط با دست دزدی نمی کنند، چرا که هزارانی را می شود سراغ داشت که با چشم های شان دزد می شوند و این خانه ها اگر ...(اگر) دست دزد را دور کند، با چشم دزد چه می کند؟
مگر آنکه مدعی شویم آمریکایی ها چشم هایشان دزد نیست که آن بحث دیگری است.
.
حریم از زاویه ی دید ما منحصر در مایملک نمی شود.
خلوت آدمی با آنکه ملک نیست، مال نیست، ولی حریم آدم است، البته برای آنها که خلوت سرشان می شود نه آنها که تمام زیر و بم زندگی شان در جلوت است.
ناموس با آنکه سند شش دانگ آن چون ملک و مال به نام ما نمی شود، حریم آدم است...
این خانه ها حریم خلوت و ناموس و... را چگونه امن می کند؟

.

سیدمیثم میرتاج الدینی


یکی از اصلی ترین سیاست های نظام که بارها توسط رهبری ابلاغ و اعلان شده، سیاست حضور حداکثری مردم در عرصه های متعددی همچون حضور پای صندوق های رأی می باشد.
کشاندن حداکثر مردم پای صندوق رأی-ورای از آنکه چه کسی را مردم انتخاب میکنند- ایجاب می کند که دست اندرکاران نظام، همه توان خود را برای ایجاد یک رقابت به کار گیرند.
ایجاد رقابت هرچند به صورت صحیح و سالم شکل گیرد، قطعا مردم را به طرفدار و به تعبیر دقیق تر، به هوادار تبدیل می‌کند.
متأسفانه فضای سیاسی کشور در چند سال اخیر به گونه ای بوده که مردم هواداری و طرفداری خود را با پایان رای گیری، تمام نمی کنند و پس از اخذ آرا به جای اتحاد و همدلی در مطالبه از مسئول منتخب، به هواداری خود ادامه می‌دهند و مخالفان و رای ندادگان هم احساس شکست کرده و به دنبال انتقام با انواع متفاوت آن هستند.
به همین جهت هواداران خود را مدافع آرا خود دانسته و روی اشتباهات منتخب خود سرپوش گذاشته و تا مرز اغماض از بدی ها و توجیه خیانت ها پیش می‌روند.
.
اینگونه است که برای مثال 24میلیون رای آقای روحانی، 24میلیون هوادار شمرده می‌شوند نه24میلیون مطالبه گر... و به جای آنکه این 24میلیون خواستار عمل به وعده ها باشند آن هم همراه با نظارت دقیق و عمیق، آن افرادی که به رییس جمهور منتخب رای نداده اند، طلبکار می‌شوند و رای دهندگان مدافع و اغماض کننده و توجیه گر.
باید در عرصه سیاسی که مهم ترین جلوه آن انتخابات ریاست جمهوری است، سطح درک به اندازه ای ارتقا یابد که پس از انتخابات هواداری تبدیل به مطالبه گری شده و منتخب مردم احساس کند اگر24میلیون رای آورده این به معنای 24میلیون مطالبه گر است نه24میلیون هواداری که درصورت اشتباه و خدای ناکرده خیانت هم از او پشتیبانی می کنند.
اینگونه آسیب دوقطبی شدن جامعه و نقد مخرب از سوی مخالفین فرد منتخب پدید نخواهد آمد. دو معضلی که هم رهبری نظام و هم دولت های وقت، همواره با آن مواجه بوده اند.
.
پاورقی: یادمان نرود که ما مردم نقش به سزایی در کشور داریم.

سیدمیثم میرتاج الدینی

عجیب ترین مساله ای که در هفته عفاف و حجاب ذهن مرا درگیر کرده این است:
طرفداران برهنگی، مدعیان آزادی(!) ، روشنفکران مقلّد غرب، مخالفان حجاب، مدافعان حقوق زنان و ... از سویی می گویند:
زن در جامعه بایستی آزاد باشد و خود نوع پوشش خود را انتخاب کند و نباید زنان را مجبور به رعایت حجاب کرد،
از سوی دیگر بر محجبه ها، چادری ها به بدترین شکل ممکن که تمسخر و تحقیر و فحاشی و گاه ضرب و شتم است، می تازند که چرا این سیاهی را به تن می کنند؟
آیا آزادی یعنی انتخاب برهنگی؟؟
یعنی نمی شود زنی آزادانه حجاب را انتخاب کند؟؟
به انتخاب زنی که برهنگی را برگزیده احترام می گذارند ولی به انتخاب زنی که حجاب را برگزیده اهانت می کنند؟
پس آزادی از نگاه این افراد یعنی انتخاب آنچه ما می گوییم نه انتخاب آنچه که خود می پسندد.
.

سید میثم میرتاج الدینی

والعصر... کربلا غروب ندارد... چرا که حسین، خورشید بی زمان و لامکان در آن طلوع کرد و از آن طلوع کرد... طلوعی به وسعت تاریخ گذشتگان و به عمق آینده ای دور و شاید نزدیک تر از دور...!
درخشش حماسه حسینی برفراز آسمان کربلا چنان بود که شب های آن را از ظلمت استبداد به روشنایی فردا های استقلال استحاله کرد و بر افق کربلا قدم گذارد.

حسین بر فراز افق کربلا قدم گذارده و از کربلا تا آسمان پلی زده است به قیمت عباس و علی اکبر هایش و راهنمایی پس از خویش بر این مسیر نهاده و نشانه ای... و زینب و هر آن کس که زینبی عمل کند و روایت کند جریان عظیم ذبح شدگان کربلا را و با عشق در آمیزد پیوند عشق وحماسه را و حدیث عاشقی را متولد سازد و به عالمیان باز گو کند و پرده افکند از رخ این متولد و بخواند: هر که در این بزم مقرب تر است...جام بلا بیشترش می دهند؛ راهنمایان این مسیر از خاک تا افلاک است و نشانه این مسیر را می شود در جغرافیای کربلا جستجو کرد و تفحص نمود آنچه را که خاک در دل نهان کرده است. نشانه خود کربلاست.

 

کربلا نشانه است و این راه گم نمی شود، چرا که مشعل افروز حسین است و در این طوفان تحیر، کشتی، سفینه حسین است که سریع تر دل آب های بازدارنده را می شکافد و حسین ناخدای این سفینه نجات است که به ساحل امن می رساند.
حسین برای ورود قربانی می طلبد و برای دخول اذن می خواهد و قربانی کردن میزبان همان اذن دخول دادن به میهمان است و حسین میهمان خداست که چند روزی به امانت در زمین نهاده شد و حال قصد بر گشت در سر دارد و کدام خون است که ارزش ریخته شدن به پیشوازی حسین را دارا باشد جز خون خدا.
حسین خون خداست و قربانی این راه می شود و با نام خود سردر این مسیر آزادگی را آذین می بندد و برای این مهمانی با شکوه خدا سر را خضاب می کند و در طبق اخلاص می گذارد و پیش کش درگاه احدیت می نماید تا عبودیت را به اتمام رساند و دفتر عشق را آغاز کند.
حسین سر آغاز دفتری است که انتها ندارد و بر هر برگی از این دفتر تاریخی ثبت می کند به تعداد حسینی مانده ها و حسینی مانده ها، مانده اند در کربلا و برده است ما را در دنیایی که کربلا در آن گمنام است.
کربلا تنها یک قطعه گمنام از زمین نیست و عاشورا را یک برهه ای کوتاه از زمان گذشته در لای مکتوبات تاریخ دانستن خطاست... که کربلا مکتب ایمان و ایستادگی است و درس قیام و اصلاح و عاشورا مبارزه و توصیف حق است و پس از عاشورا هر آنچه گذشت صبر بود و صبر... و این جز زیبایی نیست...

 

زیباترین داستان، عاشوراست و قصه زندگی کسانی که از خسران رهیدند و به عشق رسیدند که جز به عشق رسیدن، شاید پریدن باشد اما رهیدن نیست؛ که برای عاشقی پرواز لازم است اما کافی نیست و نمی باشد و آنان که تا کربلا آمدند، پرواز کردند و آنان که برای حسین آمدند و برای خدای حسین ماندند از غیر حسین و خدایش رهیدند و غیر حسین و خدای حسین هر چه باشد حتی عبادت، خسران است؛ چرا که عبادت گرد قبله حسین گشتن است و در راه او فدا شدن و برای خدای او جان دادن.
کربلا هر سرزمینی است که از آن می شود پرواز کرد و آغاز نمود و عاشورا هر لحظه ای است که می شود از غیر حسین و خدای او رهید و به حسین و خدای او رسید.
کربلا و عاشورا زمان و مکانی اند که مصداق های سوره عصر را می شود در آنها یافت و سوره عصر در هر زمان مصداق می خواهد و بر می گزیند که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...
و کربلا نمی شود و عاشورایی نمی ماند مگر مومن، صالح و مصلح، مبارز، حق طلب و صبور...
والعصر... ان الانسان لفی خسر... الا الذین امنوا و عملوالصالحات و توصوا بالحق و توصوا بالصبر

مسیح

درون خانه جمعیتی عظیم نشسته بودند...

هربار که خواست آغاز کند پدرجهالت نمی گذارد.

مهمانی دیگری برگزار شد و بالاخره حرف خود را زد و در آن مهمانی جانشین برگزید.(یوم الدار)

چندی بعد جانشین شجاعانه در بستر او آرام گرفت تا جان را به آرامی از صحنه خطر به سلامت گذر دهد(لیلة المبیت)

روزی ردای خود را بر سر چهارتن کشید و آنها را مبرا از خطا خطاب می کرد و جانشین در میان آن چهار تن بود(آیة التطهیر)

بعدها در هر جنگی یگانه محافظ رزمی و عقیدتی نبی،جانشین او بود و در خندق درباره او فرمود:ضربة علی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین(یوم الخندق)

و در خیبر مهم ترین نقش را عهده دار شد و سردار خیبر نام گرفت(یوم الخیبر)

و در برکه ای هنگامه برگشت از حجة الوداع دستش را بالاگرفت و او را خواند و به مردم شناسانید(یوم الغدیر)

روز شهادت قلم خواست تا برکاغذ حک کند و ثبت کند نام او را بعد از خود..

اما برخی اکراه داشتند از بردن و نوشته شدن نام او(یوم الشهادة)

و روز تدفین،او بود که غسل داد و کفن کرد و تدفین نمود و حال آنکه برخی در سقیفه بنا گذار بدعت بودند.(یوم السقیفه)

و بعد از آن آزردند نامردمان پاره تن اش را و او را..غصب کردند حق شان را

و او ماند تا ماندگار شود نامش...

و بر عرش الهی نوشتند نامی که نمی خواستند نامردمان برده شود تا مغصوبش کنند.

علی...نامی که خدا انتخاب کرد و عزت داد و بالا برد.

روزی عالم علی را خواهد شناخت و از این غربت رهایی می یابد...اما خدا کند ما اسباب شناخت علی باشیم.

غدیر روز ولایت و عالی شدن بر رهپویان علی مبارک.

 

سید میثم میرتاج الدینی

یکی از آیاتی که در مورد امام زمان است این آیه است:
و نريد ان نمن على‏ الذين استضعفوا فى ‏الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين، و نمكن لهم فى ‏الارض‏» سوره قصص آيه 5.
و ما بر آن هستيم كه بر مستضعفان روى زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.
اين آيه اگر چه به مناسبت داستان فرعون و موسى و بنى‏ اسرائيل نازل شده است، اما مدلول آن عام بوده و بيانگر سنتى است كه خداوند در ميان مردمان جارى ساخته است.
به عبارت ديگر اين آيه بيان مى‏ كند كه خداوند بزودى دستان مستضعفان را مى ‏گيرد تا آنها را بر مستكبران غالب سازد و آنها را وارث شهر و سرزمين مستكبران نمايد.

در حديثى كه «مفضل ‏بن عمر» روايت كرده چنين آمده است:
«سمعت اباعبدالله، عليه‏ السلام، يقول: ان رسول‏ الله، صلى‏ الله ‏عليه ‏وآله، نظر الى على و الحسن و الحسين، عليهم‏ السلام، فبكى و قال: انتم المستضعفون بعدى.
قال المفضل: قلت: مامعنى ذلك؟ قال: معناه انكم الائمة بعدى، ان‏ الله عزوجل يقول: «و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى‏ الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين‏» قال، عليه‏ السلام: فهذه الآية جارية فينا الى يوم القيامة.»
از اباعبدالله (امام صادق)، عليه ‏السلام، شنيدم كه فرمود: پيامبر اسلام، صلى ‏الله ‏عليه ‏وآله، نگاهى به على، حسن و حسين، عليهم‏ السلام، انداخت و در حالى كه گريه مى‏ كرد فرمود: شما مستضعفان پس از من هستيد.
مفضل مى ‏گويد: پرسيدم معناى اين سخن چيست؟ و امام [در جواب] فرمود: معناى اين سخن اين است كه شما امامان بعد از من خواهيد بود. خداوند، عزوجل، مى‏ فرمايد: «و ما بر آن هستيم كه بر مستضعفان روى زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.»

در نهج ‏البلاغه نيز چنين آمده است:
عطف الضروس على ولدها. و تلا عقيب ذلك: و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى‏ الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين.»
دنيا بر ما [آل محمد] بازگردد و مهربانى نمايد مانند بازگشت‏ شتر بدخو و گازگير به بچه خويش و در پى آن خواند: مى ‏خواهيم بر آنانكه در زمين ناتوان شمرده شده‏ اند منت نهاده [توانا و بزرگوارشان گردانيم] آنها را پيشوايان و ارث برندگان [زمامداران دين و دنيا] قرار دهيم.
«ابن ابى‏ الحديد» (خودش سنی است)در شرح اين كلام اميرمؤمنان، عليه ‏السلام، مى‏ گويد:
«اماميه گمان مى‏ كنند اين كلام خداوند وعده ‏اى است از سوى او نسبت‏ به امام غايبى كه در آخرالزمان مالك زمين مى‏ شود. اما اصحاب ما [اهل سنت] مى‏گويند: اين كلام وعده ‏اى است نسبت‏ به امامى كه مالك زمين مى‏ شود و بر همه سرزمينها چيره مى‏شود. اما لازم نيست كه اين امام در حال حاضر موجود باشد، بلكه براى درستى اين كلام تنها همين كه او در آخرالزمان به دنيا بيايد كفايت مى‏كند.»
اما بايد گفت: در اينكه آيه مزبور وعده به ظهور امامى است كه پيش از برپايى قيامت مالك زمين شده و بر همه سرزمينها چيره مى‏ شود، اتفاق نظر وجود دارد و تنها اختلاف در اين است كه آيا اين امام در حال حاضر وجود دارد يا اينكه خير، او به موقع خود متولد مى‏ شود؟ اما به هر حال در اين موضوع ترديدى ‏نيست كه اين امام از فرزندان على، عليه ‏السلام، خواهد بود.

مبحث چهارم
بحث بدین جا رسید که با بدعت وارد کردن در دین رسول خدا توانستند ضربات مهلکی وارد کنند و گفتیم یهود این بدعت ها را وارد کرد.
اما سوال این است چگونه یهود بدعت را وارد کرد؟
1-با تغییر دادن مساله جانشینی رسول خدا.
جانشین رسول خدا را خداوند انتخاب کرد و به رسول فرمان داد در غدیر خم بگوید جانشین علی است اما بعد از رحلت مساله از امامت به سمت خلافت تغییر می کند.این اولین بدعت.(ولایت و خلافت را انتخابی دانستند نه انتصابی..در این باره بیشتر خواهیم گفت)
ممکن است بپرسید خلفاء که مسلمان بودند یهود پس کجای قضیه است؟
این یک داستان مفصل دارد.
خلاصه عرض کنم..دو خلیفه اول و دوم به تجارت رفته بودند در مسیری به یک عالم یهودی برخورد می کنند.پس از جلسه با او درمی یابند رسول خاتم در حال بعثت است وبه توصیه آن یهودی به سرعت باز می گردند و خود را در زمره مسلمانان قرار می دهند.

ادامه دارد...

 

سیدمیثم میرتاج الدینی

مبحث سوم
بدین جا رسیدیم:
جامعه ای که مآل اندیش شود غیرت دینی اش از بین می رود.علی را دست می بندند،ناموس خدا را کتک می زنند و...
چه کسی پشت قضایا بود؟
یهود...(درپستهای بعدی با دلایل تاریخی اثبات خواهیم کرد اگر عمری باقی باشد)
آنها برای محو دین:
1-بدعت گذاری کردند.
2-با بدعت مردم را دنیا پرست کردند.
3-مردم دنیا پرست متوقع شدند و مآل اندیش،
4-غیرت از بین رفت و دین محو شد.
همه این مسایل را تطبیق به انقلاب خودمان دهید.شاید تحلیل خوبی نصیبتان شود.

پاورقی:به پستای قبل رجوع شود برای تحلیل بهتر

ادامه دارد...

 

سیدمیثم میرتاج الدینی

مبحث دوم
بدین جا رسیدیم که مردم زمان پیامبر مآل اندیش شدند.
و قدری در این باره گفتیم.
اما سوال این بود...مگر پیامبر از دنیاپرستی منع نکرده بود؟چرا اصحاب نبی اینگونه شدند؟
جواب واضح است...
  بدعت در دین آوردند و ارزش ها ضدارزش شد و به عکس...
بدعت ها آمد،دنیا پرستی را جلوه داد.
جامعه ای که مآل اندیش شود غیرت دینی اش از بین می رود.علی را دست می بندند،دختر رسول خدا را کتک می زنند و...
ولایت غصب می شود.
فدک به زور ستانده می شود.
اما چه کسی پشت قضایا بود؟

ادامه دارد...


سید میثم میرتاج الدینی

مبحث اول


چه می شود که مردم زمان پیغمبر که جان شان را برای اسلام می دادند،در زمان علی او را تنها می گذارند؟

مآل اندیشی ..مهم ترین سبب

مآل اندیشی یعنی(پیش خودش فکر می کرد:زحمت برای اسلام کشیده ای،خون دل خورده ای،شکنجه شده ای،حالا وقت آن رسیده به خودت،زن و بچه ات،زندگی ات برسی.خانه داشته باشی،مرکب سواری،اموال و دارایی
چرا که دیگر اسلام به حکومت رسیده است.
آنهایی که دیروز غصه می خوردند چرا شهید نشده اند امروز ادعای داشتن حق در خزانه دارند،افرادی که در شعب با یک دانه خرما روز را سپری می کردند امروز به غذای عادی و معمولی اکتفا نمی کنند،مجاهدین بدر و احد و خندق ییلاق نشین شدند و در اطراف مکه ویلا سازی کردند،باغ خریدند،و...)
چه شد مآل اندیش شدند؟
چون میل به دنیا پیدا کردند.
مگر رسول خدا نفرموده بود دنیا زندان مومن است.از هوا و هوس بپرهیزید.دنیا پرستی تباهی می آورد؟
اینها که یاران رسول بودند چه شد؟یادشان رفت؟
نه!!
ادامه دارد...

 

سیدمیثم میرتاج الدینی

اميدوارم تا اينجا اين پست هارو دنبال وازشون استفاده کرده باشين(حالا انگار کل تاريخ رو بررسى کردم!!والا!...ولى توصيه ميکنم دنبال کنيد،هنوز اولشه،زياد عقب نيفتيد! )

باتشکر!

درادامه...

صهيونيسم اعتقادات يهوديان سرتاسر جهان را تحت شعاع قرار ميدهد و آنها را ترغيب به مهاجرت به فلسطين ميکند.واژه ى "صهيونيسم"برگرفته از "صهيون"يا صيون،نام تپه اى در "بيت المقدس"يا اورشليم است.

عده اى از يهوديان،انديشه ى ملت واحد يهود را مطرح و براى تشکيل کشورى مستقل براى استقرار آن ملت اقداماتى را شروع کردند تا بدين سبب جهان را تحت سلطه ى خود درآورند...

 

اين عده با گرفتن کمک هاى مالى از يهوديان ثروتمند،آغاز به کار نمودند و براى پيش برد مقاصد خود،حزبى به نام"صهيون"تشکيل دادند اينان درپى رسيدن به آرمان ديرينه ى خود،يعنى بازگشت به بيت المقدس و تشکيل کشور باستانى"اسرائيل"هستند...

 

مباحث کوتاه و سلسله وار صهیونیسم

 

الهام عارف

درادامه  چيزاى مهمى  هست،

من و بعضياى ديگه نميدونستيم،و اين خيلى افتضاح بود!!

ولى ديگه افتضاح نيست...!چون به فکر دونستنشون افتاديمs33.gif

 

 

 

صهيونيسم يا صيونيسم (به انگليسى:Zionism) يک جنبش سياسى و ملى گراى يهودى است که دراواخر سده ى 19 ميلادى شکل گرفت.

عمده ترين هدف اين جنبش،تشکيل کشورى براى يهوديان بود... 

 

مباحث کوتاه و سلسله وار صهیونیسم

 

الهام عارف

با شمايى ام که مث خودم نهايت اطلاعاتتون تاريخ وساعت برنامه هاى تلويزيونه،چند وقته فهميدم چيزاى مهمى هست که نميدونم!و اين افتضاحه...!گفتم باشما هم در ميون بذارم... "اورشليم"شهرمقدس همه ى اديان،و در اسلام سومين شهر مقدس بعداز مکه ومدينه است.اورشليم،بزرگترين و پرجمعيت ترين شهر ومرکز فلسطين است که بر کوه هاى "موريا" بنا شده...

اورشلیم...

این نام را به خاطر بسپارید...

مباحث کوتاه و سلسله وار صهیونیسم

الهام عارف

از امیرالمومنین معناى تقوا را پرسیدند حضرت فرمود:
تقوی یعنی اینکه اعمال شخص را در طبقی قرار دهند و آن را در میان مردم بچرخانند و عملی در ان نباشد که باعث شرمندگی او شود
و او مجبور شود آن را پنهان کند....

آیا حقوق زن و مرد در اسلام مساوی است؟؟؟
پس چرا دیه زن و مرد متفاوت است،سهم الارث متفاوت،پوشش متفاوت و...

این جمله رو همه شنیدیم:
منتظران مهدی آگاه باشید ...
حسین را منتظرانش کشتند.
آیا واقعا امام حسین رو منتظرانش کشتند؟
خب چیکار کنیم ما امام زمان رو نکشیم؟؟
منتظر چه کسی هست؟؟

#شجاعت

سوالی که هر فردی بدون تفکر فوری پاسخ می دهد...

آیا یک فرد شجاع نزد شما برتر است یا ترسو؟؟؟
همه بدون درنگ پاسخ می دهند...شجاع.

قرآن میان این دو فرد مقایسه ای انجام داده و به ما نشان داده است تا خود انتخاب کنیم.

در آیه 40توبه خداوند در مورد همراه پیامبر در غار(خلیفه اول) می فرماید:"لاتحزن ان الله معنا"نترس..خدا با ماست.

در همان شب که به لیلة المبیت معروف شده است در مورد شخص دیگری که جای نبی اکرم خوابید(امام علی) تا او هجرت نماید خداوند در آیه 207بقره می فرماید:"من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله ..."کسی که جان خود را برای معامله با خدا و رضای او در معرض خطر قرار می دهد.

قضاوت با مخاطب

سیدمیثم میرتاج الدینی

انسان چگونه راه خود را بیابد؟
مسیر انسان کدام است؟
چرا به وحی نیازمندیم و به آن اضطرار داریم؟
عصمت چیست؟
چرا راهنما باید معصوم باشد و...
سعی شده به طور خلاصه در مورد بسیاری از مسایل که هر کدام سطرها نوشتن و ساعت ها بحث را طلب می کرد به بسیاری از مسایل بپردازیم.

 

به ادامه مطلب رجوع فرمایید.

شیخ ابوجعفرطوسی در مصباح الانوار،از انس بن مالک روایت می کند:

روزی نماز صبح را به امامت رسول خدا خواندیم،سپس ایشان رو به ما کردند و من در همان حال عرض کردم:یارسول الله تفسیر این آیه چیست؟"فاولئک الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا"«کسانی که ما برآنها نعمت فرستادیم پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین هستند»

حضرت فرمودند:مراد از پیامبران من،صدیقین برادرم علی بن ابی طالب،شهداء عمویم حمزه سیدالشهداء و صالحین دخترم زهرا و دو فرزندم حسن و حسین است.

پ ن:
بنابر این روایت و روایات دیگر صدیق لقب اختصاصی امیرمومنان علی بن ابی طالب است که متاسفانه به دیگران نسبت داده اند(ابوبکر صدیق)
حضرتحسن و حسین را فرزندان خود خطاب می کند.

راز بوی سیب

امام سجاداز امام حسین روایت میکند:روزی امام مجتبی گرسنه بودند وبربام مسجدالنبی رفته و از آن بالا بر زمین افتادند.
رسول خدا حضرت را بغل کرده و نگذاردند با زمین برخورد کنند.

بعد پیامبراکرم به امام مجتبی فرمودند:آیا چیزی می خواهی؟ایشان فرمود:بله یک خربزه.
در همان حین مردی خوش سیما وارد شد و از داخل لباسش دوخربزه،دوانار،دو به و دو سیب بیرون آورد.
پیامبر به امام مجتبی فرمان داد که آنها را بردار و به پدر و مادر و برادرت بده.
حضرت می فرماید:ما از آن میوه ها میخوردیم و تغییری نمی کردند تا آنکه رسول خدا درگذشتند و خربزه از بین رفت.
وقتی مادرم زهرا به شهادت رسیدند انار از بین رفت و وقتی پدرم علی به شهادت رسید بِه از بین رفت.
فقط دو سیب باقی مانده بود..هنگامه شهادت امام مجتبی یکی از دوسیب از بین رفت و یک سیب باقی ماند.

ابن محیص می گوید:در کربلا با عمر سعد بودم وقتی حسین بن علی تشنه شد سیبی درآورد و میل کرد و وقتی به شهادت رسیدند هرچه گشتیم سیبی ندیدیم.
جمعی که نمی دیدم آنها را فریاد می زدند:فرشتگان هر صبح هنگام طلوع فجر به زیارت ایشان می آیند زیرا  عطربوی سیب از او به مشام می رسد.

دعوا که می کردیم..
بزرگتر باید کوتاه می آمد..
نیاز نبود آن بچه بزرگ باشد
همین که بزرگ تر از دیگری بود
باید کوتاه می آمد... و می گذشت...
این معرکه یادمان می داد
که باید گذشت از کوچک ترها...
وشهدای معرکه یادمان دادند
باید گذشت از مال،مقام،زن،بچه...
از دنیا..
باید گذشت از کوچکتر ها!!!
نیاز نیست بزرگ باشیم مثل شهدا...
همین که بزرگتر باشیم از کوچک تر ها..
باید بگذریم...

 

سیدمیثم میرتاج الدینی(مسیح)


داستان سلیمان و بلقیس و تخت او را همه شنیده ایم...
سلیمان جمعی از انسان ها و جنیان را فراخواند تا تخت بلقیس را به او برسانند.
عفریتی از جن عرض کرد که من تخت را قبل از آنکه از جای خود برخیزی نزد تو خواهم آورد.

آصف بن برخیاء که نزدیکان سلیمان بود عرضه داشت ای نبی خدا من تخت را در یک چشم برهم زدن نزد تو حاضر می کنم.
قرآن در مورد آصف که از هزاران کیلومتر فاصله تخت را در یک چشم برهم زدن حاضر میکند می فرماید:
قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبّی
ما بهره ای از علم کتاب را به او دادیم.

کسی که #بهره-ای-اندک از علم کتاب دارد اینگونه عالم در تسخیر اوست.
اما در جای دیگر قرآن خداوند به شخصی اشاره می کند که #تمام علم کتاب نزد اوست و روایات بسیاری علی ابن ابی طالب را آن شخص معرفی می کند.
در روایتی از امام صادق بدین مضمون آمده است که بهره ای که به آصف داده بودند همانند نسبت قطره است به دریا...
و تمام علم الکتاب نزد ما اهل بیت است.

رجوع به ابراهیم4

بحثی کوتاه پیرامون #اسلام-انگلیسی داشتیم و به دیدگاه آنان نسبت به اصول دین خیلی خلاصه پرداختیم.

و اما سراغ فروع دین می رویم...
نماز،روزه،خمس،زکات،حج،جهاد،امر به معروف ، نهی از منکر،تولی،تبری

#اسلام-انگلیسی نماز را چگونه می خواهد؟؟

نماز:بهترین حالت بندگی که به انسان یادآوری می کند:
1-خدایی هست
2-معادی هست
انسان وقتی بداند در این دنیا خدایی را دارد که از هر نظر بر او سلطه دارد و دادگاهی برپا خواهد شد نه از جنس دادگاه های دنیا و به ریزترین خوبی و بدی پاسخ می دهند،همیشه بسیاری نکات را رعایت می کند که مهم ترین آن اخلاق در همه امور است.این انسان برای رسیدن به لذت هایش به هرچیزی چنگ نمی زند و تجاوزگرانه حقوق دیگران را نمی رباید چرا که اصل برای اورضایت خداو رسیدن به معادی است که باورش دارد.
اما اسلامی که انگلیس می خواهد همانند مسیحیت نیایش و عبادت مخصوص کلیساها در روز یکشنبه است و بس.
اخلاق معنایی ندارد وقتی اصل در زندگی تو رسیدن به لذت است حال از هر طریقی باشد..تجاوز،پایمال کردن حقوق دیگران و...
بهائیت نمونه ای واضح از اسلام انگلیسی است که نماز را:
1-هر وقت بخواهندمی خوانند
2-آن هم به سبک دلخواهشان
3- به سمت قبله ای که در اسراییل است آن هم قبر مردی که تجاوز پیشه او بود و شهری که پایمال شدن حقوق و غصب و غارت و خونریزی در آن بیداد می کند.

 

سیدمیثم میرتاج الدینی

این همه می گویند اسلام انگلیسی و آمریکایی را نمی خواهیم...واقعا این اسلام چگونه است؟


اصول دین را می دانیم:توحید،نبوت،معاد (اصول مذهب:توحید،نبوت،معاد،عدل،امامت)

1-اسلام انگلیسی می گوید:توحید آنگونه من می گویم نه آنگونه که هست...همین است که در مسیحیت تثلیث(اب و ابن و روح القدس) را وارد ساخته اند.فرقه صوفیه علی اللهی در همان سمت و سوی تثلیث حرکت کرده است.

2-نبوت را آنگونه که ما قرارداد می کنیم نه آنگونه که هست..و به همین ترتیب ادیانی به وجود آمده اند که حتی ابتدایی ترین مسایل عقلی را نقض کرده اند(بهائیت نمونه ای از خروار)

3-معاد مساله مهمی که باعث می شود با اعتقاد به آن دست از بسیاری امور کشیده و به بسیاری از کارها روی بیاوریم...
اما معاد انگلیسی،یعنی می شود با پول گناهان را خرید و با اعترافی در محضر کشیش به عقبی دست یافت.
با این ایدئولوژی هرکس دنیا را دارد آخرتی بهتر برای خود می سازد چرا که پول و ثروت،گناه می خرد.

 

سیدمیثم میرتاج الدینی

یکی از هشدار های امام راحل (ره)به ما این بود که مراقب اسلام تحریف شده ای در آینده ی نه چندان دور باشیم که خود ایشان اصطلاح #اسلام-آمریکایی را بکار بردند .
اسلامی که خیلی چیزها یا از آن حذف شده یا تحریف گردیده است.
کشورهای خلیج فارس،درگیر همین اسلام شده اند و البته اسیر بازی های استعمار

 

بهائیت دین اسلام را قبول دارد و آیات قرآن را نیز به تبع قبول می کند.

در رابطه با اینکه در قران آمده است که دین اسلام ختم تمام ادیان و نبوت پیامبراکرم آخرین رسالت و نبوت است(احزاب40) بهائیت نظری عجیب داده است تا نبوت علی محمد و حسینعلی را توجیه نمایند.

بهائیت آیه را اینگونه توجیه می کند:خاتم در عربی یعنی انگشتر،و اینکه خداوند می فرماید محمد خاتم پیامبران است منظور زینت پیامبران است چنانچه انگشتر زینت می باشد.
اما کسی که ذره ای با زبان آشنایی داشته باشد می داند که به انگشتری از آن جهت خاتم می گویند که پایان نامه ها را با آن مُهر می کردند و خاتم به معنای ختم کننده و پایان دهنده است.

این نظر که چون زینت است بدان خاتم می گویند و...نظری بسیار عجیب است که با هیچ لغتی جور در نمی آید هیچ،عرب هم هیچ گاه اینگونه استعمالی نداشته است.

نقد جریان انحرافی بهائیت

1-تناقضات درونی

د)دین دوره ای

بهائیت معتقد است که در هر دوره ای به مقتضیات زمان باید دین جدیدی بیاید جاودانگی دین اسلام و هر دین دیگری را مورد حمله قرار می دهند.

اما عجیب است که:
1-هنوز 20سال از شریعت و نبوت علی محمد نگذشته و دین او هنوز دستخوش حوادث واقع نشده که میرزا حسینعلی پا به عرصه نبوت می گذارد.

2-میرزا حسینعلی در اقدس می گوید:هرکسی ادعای امری(نبوت)پیش از اتمام هزارسال را بکند دروغگو است.
یعنی از نبوتی تا نبوت دیگر باید هزار سال بگذرد اما خودش پس از بیست سال از نبوت علی محمد ادعای نبوت کرد.

3-در برخی کتب بهائیت آمده است:امتداد دین بهائیت لا اقل 500هزار سال است.

بالاخره ما نفهمیدیم...هزارسال باید بگذره یا 500هزارسال؟؟
بعد چرا خود میرزا حسینعلی بعد 20سال ادعای نبوت کرد؟؟

نقد جریان انحرافی بهائیت

1-تناقضات درونی

ب)تلوّن در عقیده و تغییر در ادعا

میرزا حسینعلی بهاء الله نیز همانند سیدعلی محمد مقامات زیادی برای خود ادعا داشت:
گاهی می گفت برمن وحی نازل شده است.
گاهی اعلام الوهیت می کرد و خود را خدای خدایان و آفریدگار جهان لقب می داد.
و عباس افندی نیز می کوشد که پیامبری حسینعلی را اثبات نماید.
میرزا در قصیده ای و نیز در لوح عهدی که به منزله وصیت نامه از خویش باقی گذاشت موضوع الوهیت خود را مطرح کرده است.

نقد جریان انحرافی بهائیت

1-تناقضات درونی

ج)تساوی حقوق مردان و زنان

تساوی حقوق زنان و مردان یکی از دوازده قانون بهائیت است.آنها به همه ایدئولوژی هایی که تساوی رو به گونه ای دیگر می دانند حمله می کنند.
اما جالب است بدانید بهائیت که شعار تساوی را سر می دهد خود چگونه برخورد می کند:

1-زنان حق شرکت و عضویت در بیت العدل را ندارند.
2-سهم الارث زن و مرد متفاوت می باشد.
3-و حتی میان زن روستایی و شهری تفاوت قائل می شوند.
مهریه زن شهری19مثقال طلا و مهریه زن روستایی 19نقره است.
4-زن نمی تواند از شوهر خود طلاق بگیرد.

نقد جریان انحرافی بهائیت:

1-تناقضات درونی:

الف)تلوِّن در عقیده و تغییر ادعا
به اعتراف خود بابیان و بهائیان علی محمد شیرازی بنیان گذار فرقه بابیه شش مرتبه ادعای خود را تغییر داد.

اولین ادعا:ذکریت(مفسرقرآن)1260

دومین ادعا:بابیت(رابط بین مردم و امام زمان)1261

سومین ادعا:مهدویت(امام زمان بودن)1262

چهارمین ادعا:نبوت(پیامبری)1263

پنجمین ادعا:ربوبیت(پرودگارعالم)1264

ششمین ادعا:الوهیت(اله و سزاوارپرستیده شدن)1265

و در سال 1266تمام ادعاهای خود را انکار کرد و توبه نامه به سوی ولیعهد فرستاد.

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 107
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 81
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 91
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 102
  • بازدید ماه : 97
  • بازدید سال : 300
  • بازدید کلی : 5,426
  • دیگر وبلاگ ها