راز بوی سیب
امام سجاداز امام حسین روایت میکند:روزی امام مجتبی گرسنه بودند وبربام مسجدالنبی رفته و از آن بالا بر زمین افتادند.
رسول خدا حضرت را بغل کرده و نگذاردند با زمین برخورد کنند.
بعد پیامبراکرم به امام مجتبی فرمودند:آیا چیزی می خواهی؟ایشان فرمود:بله یک خربزه.
در همان حین مردی خوش سیما وارد شد و از داخل لباسش دوخربزه،دوانار،دو به و دو سیب بیرون آورد.
پیامبر به امام مجتبی فرمان داد که آنها را بردار و به پدر و مادر و برادرت بده.
حضرت می فرماید:ما از آن میوه ها میخوردیم و تغییری نمی کردند تا آنکه رسول خدا درگذشتند و خربزه از بین رفت.
وقتی مادرم زهرا به شهادت رسیدند انار از بین رفت و وقتی پدرم علی به شهادت رسید بِه از بین رفت.
فقط دو سیب باقی مانده بود..هنگامه شهادت امام مجتبی یکی از دوسیب از بین رفت و یک سیب باقی ماند.
ابن محیص می گوید:در کربلا با عمر سعد بودم وقتی حسین بن علی تشنه شد سیبی درآورد و میل کرد و وقتی به شهادت رسیدند هرچه گشتیم سیبی ندیدیم.
جمعی که نمی دیدم آنها را فریاد می زدند:فرشتگان هر صبح هنگام طلوع فجر به زیارت ایشان می آیند زیرا عطربوی سیب از او به مشام می رسد.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت