loading...
سوار نت

#تناقض_افکار_و_گفتار_زیباکلام
#سوالات_لاینحل 😀
.
امروز صحبت های صادق زیبا کلام به عنوان یکی از مخالفین مساله ولایت فقیه و حامی الگوی سکولاریسم برای مدیریت کشور را خواندم. صحبت های فراوانی درباره مسائل متفاوتی ارائه کرده بود.
از اینکه بر همه جا و همه کس که زورش رسید تاخت و در زمینه هایی بیش از تخصصش صحبت کرد؛ که بگذریم، مهم ترین حرف او اصلاح قانون اساسی و طرح حذف ولایت فقیه از حاکمیت و اعطای قدرت تمام و کمال به رییس جمهور بود. طرحی که زیباکلام آن را به #هاشمی_رفسنجانی نسبت می دهد.
تناقضی که میان حرف های او بود جایی برای اغماض نمی گذاشت. وی از طرفی آمریکا و غرب را به عنوان الگوی مدیریت کشور قبول داشته و از طرف دیگر به ولایت فقیه به عنوان رکنی که وظایف مهمی از جمله نظارت بر دستگاه های مهم اجرایی و قضایی و ... دارد، می تازد.
او می گوید:
«ایراد اساسی و بنیادی دیگر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این است که یکی از اصلی‌ترین و اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین پایه‌های مردم‌سالاری در آن حاضر نیست که آن پاسخگویی است، بنابراین سؤال پیش می‌آید که بخش‌های مهمی از نظام جمهوری اسلامی به کجا باید پاسخگو باشند؟
رئیس‌جمهور آمریکا اختیارات زیاد و وسیعی دارد ولی قانون اساسی آن را موظف به پاسخگویی در برابر کنگره کرده است. همین‌طور نخست‌وزیر انگلستان، هند یا صدراعظم آلمان این‌ها قدرت و اختیارات زیادی در اختیاردارند ولی طبق قانون اساسی کشورشان پاسخگو هم هستند.
سپاه پاسداران و قوه قضائیه به کجا پاسخگو هستند؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی به چه جایی پاسخ می‌دهد؟»
این سخنان یعنی او معتقد به وجود جایگاهی است که بتواند بر همه مسئولین و قوای کشور نظارت کند، اما از طرف دیگر معتقد است که نباید ولایت فقیه به عنوان ناظر بر قوا و دستگاه های کشور وجود داشته باشد.
آیا می شود گفت:
«همه کشورها جایگاهی را در بالاترین سطح ممکن در کشور خود ایجاد می کنند تا تمامی قوا اعم از مجریه و مقننه و قضاییه و دستگاه های کلیدی کشور به آن جایگاه پاسخگو باشند و ما باید از این الگو پیروی کنیم و بعد بر جایگاه ولایت فقیه به عنوان ناظر در همه قواها و دستگاه ها در کشور تاخت و قائل به حذف آن از قانون اساسی کشور شد؟»
او دو سوال مهم از دیدگاه خود را مطرح کرده و معتقد است برای این دو سوال چون جوابی وجود ندارد، در نتیجه قانون #اساسی مشکل #اساسی دارد!!
سوال اول او این است که:
«اگر مشروعیت نظام از ولایت‌فقیه استخراج می‌شود و ولی‌فقیه را هم مجلس خبرگان رهبری انتخاب می‌کند، بنابراین رییس جمهوری برای چه کاری باید داشته باشیم؟»
پاسخ :
«آقای زیبا کلام رییس جمهور را رییس بر تمام امور مردم و مملکت می داند، در حالیکه عنوان اصلی ریاست جمهوری، ریاست قوه مجریه است. یعنی قوه ای که قانون اساسی را اجرا می کند نه آنکه اختیار تمام امور را در دست بگیرد. به طور مثال می شود گفت: رییس قوه مجریه، همانند یک معمار، طرح و نقشه مهندس نقشه کشی را اجرا می کند. در این میان مهندس ناظری هم وجود دارد که مسئولیت آن را برای عمران کشور به عهده ولایت فقیه گذاشته اند. این مسئولیت ها به روشنی تفکیک شده اند.
و سوال دوم او این است:
«اگر هم که رئیس‌جمهور و ولی‌فقیه هر دو مشروعیت دارند این‌ها حوزه‌هایشان به چه صورت است؟»
پاسخ: رییس جمهور مشروعیت خویش را از تنفیذ ولیّ فقیه دارد و این خود به معنای آن است که مشروعیت رییس جمهور، در طول مشروعیت ولیّ فقیه است نه در عرض آن که فرصت طرح چنین سوالی پیش آید. همانند مشروعیت امام معصوم در زمان حکومت و کارگزاران وی در ممالک گوناگون.
این تناقض عجیب و سوال هایی_از دیدگاه خود لاینحل- که به قانون اساسی خدشه وارد می کند، آیا چیز دیگری غیر از مغرضانه بودن چنین شخصیتی را اثبات می کند؟
.

سیدمیثم میرتاج الدینی


یکی از اصلی ترین سیاست های نظام که بارها توسط رهبری ابلاغ و اعلان شده، سیاست حضور حداکثری مردم در عرصه های متعددی همچون حضور پای صندوق های رأی می باشد.
کشاندن حداکثر مردم پای صندوق رأی-ورای از آنکه چه کسی را مردم انتخاب میکنند- ایجاب می کند که دست اندرکاران نظام، همه توان خود را برای ایجاد یک رقابت به کار گیرند.
ایجاد رقابت هرچند به صورت صحیح و سالم شکل گیرد، قطعا مردم را به طرفدار و به تعبیر دقیق تر، به هوادار تبدیل می‌کند.
متأسفانه فضای سیاسی کشور در چند سال اخیر به گونه ای بوده که مردم هواداری و طرفداری خود را با پایان رای گیری، تمام نمی کنند و پس از اخذ آرا به جای اتحاد و همدلی در مطالبه از مسئول منتخب، به هواداری خود ادامه می‌دهند و مخالفان و رای ندادگان هم احساس شکست کرده و به دنبال انتقام با انواع متفاوت آن هستند.
به همین جهت هواداران خود را مدافع آرا خود دانسته و روی اشتباهات منتخب خود سرپوش گذاشته و تا مرز اغماض از بدی ها و توجیه خیانت ها پیش می‌روند.
.
اینگونه است که برای مثال 24میلیون رای آقای روحانی، 24میلیون هوادار شمرده می‌شوند نه24میلیون مطالبه گر... و به جای آنکه این 24میلیون خواستار عمل به وعده ها باشند آن هم همراه با نظارت دقیق و عمیق، آن افرادی که به رییس جمهور منتخب رای نداده اند، طلبکار می‌شوند و رای دهندگان مدافع و اغماض کننده و توجیه گر.
باید در عرصه سیاسی که مهم ترین جلوه آن انتخابات ریاست جمهوری است، سطح درک به اندازه ای ارتقا یابد که پس از انتخابات هواداری تبدیل به مطالبه گری شده و منتخب مردم احساس کند اگر24میلیون رای آورده این به معنای 24میلیون مطالبه گر است نه24میلیون هواداری که درصورت اشتباه و خدای ناکرده خیانت هم از او پشتیبانی می کنند.
اینگونه آسیب دوقطبی شدن جامعه و نقد مخرب از سوی مخالفین فرد منتخب پدید نخواهد آمد. دو معضلی که هم رهبری نظام و هم دولت های وقت، همواره با آن مواجه بوده اند.
.
پاورقی: یادمان نرود که ما مردم نقش به سزایی در کشور داریم.

سیدمیثم میرتاج الدینی

یکی از هشدار های امام راحل (ره)به ما این بود که مراقب اسلام تحریف شده ای در آینده ی نه چندان دور باشیم که خود ایشان اصطلاح #اسلام-آمریکایی را بکار بردند .
اسلامی که خیلی چیزها یا از آن حذف شده یا تحریف گردیده است.
کشورهای خلیج فارس،درگیر همین اسلام شده اند و البته اسیر بازی های استعمار

 

آیا نظام فعلی حاکم بر کشور ما از همه جهات در مسیر اسلام قدم برمی دارد؟؟

آیا مشکلات اقتصادی و سیاسی و آموزشی کشور باعث نشده ما این نظام را از نظر ظاهری فقط اسلامی بدانیم به طوری که فقط اسم اسلام را یدک می کشد..اما از نظر محتوا اسلامی نمی باشد...

فرق ما غرب چیست..اقتصاد ما غربی است..آموزش غربی و...است پس چرا نام اسلامی بر آن گذاریم...

به ادامه مطلب حتما رجوع فرمایید.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 107
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 58
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 69
  • بازدید ماه : 64
  • بازدید سال : 267
  • بازدید کلی : 5,393
  • دیگر وبلاگ ها