loading...
سوار نت
zanab بازدید : 8 1392/07/06 نظرات (0)

#سوره -حمد (5)
مگر خدا مالک تمام جهان نیست پس چرا در سوره حمد مالکیت او مختص به روز جزا شده(مالک یوم الدین)؟
مالکیت خداوند شامل هر دو جهان و تمامی موجودات است اما، بروز و ظهور این مالکیت در قیامت بیشتر است زیرا در آن روز تمامی پیوندهای مادی و مالکیتهای اعتباری از بین می رود.در آنجا هیچ کس چیزی از خود ندارد.

 

شهریاری

zanab بازدید : 7 1392/07/06 نظرات (0)


#سوره-حمد (4)
معنای رب بودن خدا اینست که او مالکیست که تدبیر امور مملوکش را میکند. پس تمام امور بندگانش متعلق اوست اعم از رزق، ازدواج، مسکن،.. به همین صورت است امور سایر مخلوقات که حقیقتا قوام آنها به ذات الهی است و هرگز از اراده و مشیت او جدا نمیشوند.
مالکیتی که ما داریم در مقابل مالکیت خداوند متعال اعتباری و قراردادیست و مالک حقیقی فقط و فقط اوست.
اما ما گاهی رب بودن و پرورش بودن او را فراموش می کنیم ، ما در دامن و آغوش اوییم و این اوست مارا پرورش میدهد پس چرا به او پشت می کنیم و دنباله رو شیاطین جن و انس میشویم.
اگر فراموش نکنیم که مالک حقیقی فقط اوست، به این دنیا دل نمیبندیم و هر آنچه وجود دارد را به چشم عاریه و امانت می بینیم از جمله زن و فرزندو...
در آن صورت دل کندن راحت تر میشه! بلاخره روزی باید رفت پس به آنچه که برای ما نیست دل نبندیم و فقط عبد باشیم.

 

شهریاری

zanab بازدید : 5 1392/07/06 نظرات (0)


#سوره-حمد (3)
امام صادق(ع) فرمودند:" شیطان چهار بار فریاد کشید و ناله سر داد نخستین بار روزی بود که از درگاه خداوند رانده شد، سپس هنگامی بود که از بهشت به زمین تنزل یافت، سومین بار هنگام بعثت محمد(ص) بعد از فترت( نیامدن طولانی) پیامبران بود. و آخرین بار زمانی بود که سوره حمد نازل گشت."

 

شهریاری

zanab بازدید : 8 1392/07/06 نظرات (0)


#سوره-حمد (2)
رحمن صیغه مبالغه است وآن رحمتی است که شامل همه بندگان اعم از کافر و مؤمن است." و رحمتی وسعت کل شی"(اعراف آیه 156)
رحیم صفت مشبهه است و آن رحمتیست که خداوند به بندگان خاص خود عنایت می کند که نعمتی است ثابت و دائمی.
امام صادق (ع): "خداوند معبود همه چیز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان،ونسبت به خصوص مؤمنان رحیم است."

 

 

شهریاری

 

zanab بازدید : 8 1392/07/06 نظرات (0)


#سوره-حمد (1)
خدای تعالی خود را بسبب کمال ذاتی خود (آنچه که خود دارد-کمال محض) و به سبب آنچه از افعال او ظاهر است مدح وتمجید می نماید.پس اوست پروردگار جهانیان و بخشنده بر آنها، و اوست که تسلط بر عوالم (دنیا و آخرت) دارد.
برگرفته از برگزیده تفسیر المیزان

 

 

شهریاری

 

zanab بازدید : 8 1392/06/24 نظرات (0)

آیت الله غرویان در مورد اهمیت سیاسی دوران امامت امام جعفر صادق(ع) به مهر گفت: اهمیت سیاسی دوران امام صادق (ع) از این نظر بود که در زمان منصور دوانیقی مکاتب فکری و فلسفه های سیاسی مختلفی مطرح می شد که اینها در مقابل دیدگاه مکتب اهل بیت(ع) بودند. امام صادق(ع) یک درگیری فکری درباب نظام سیاسی با خلفای عباسی و ادامه افکار خاندان بنی امیه داشتند و از این جهت تلاش ایشان این بود که آن بنیان های فکری مکتب اهل بیت(ع) را در باب حکومت برای مردم تبیین کنند.

وی افزود: نکته دوم اهمیت سیاسی دوران ایشان از این جهت بود که مسائل مختلف حقوقی و کلامی و فلسفی از جانب مکاتب و ادیان مختلف در زمان امام صادق(ع) مطرح می شد و حضرت تلاش داشتند با تبیین مسائل فلسفی و کلامی ومسائل هستی شناختی آن دیدگاه فلسفی مکتب تشیع را تبیین کنند حتی تفکرات ماتریالیستی یا دهری مسلکی یا مذهب لاادریون که در زمان امام صادق(ع) وجود داشت ایشان می خواستند به آنها پاسخ دهند و مکتب اهل بیت (ع) را بر اساس فلسفه های ثابت و متقن بیان کنند.

عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه تصریح کرد: لذا بسیاری از روایات امام صادق(ع) صبغه کلامی و فلسفی دارد. اعتقادات مردم را نسبت به مبدأ و معاد بیان می کند از این دو بعد موقعیت امام صادق(ع) درتاریخ تشیع اهمیت و ویژگی والایی دارد.

غرویان در مورد اینکه تأثیرات فقهی امام صادق(ع) به عنوان بنیانگذار فقه جعفری در رشد فقه در جهان اسلام تا چه حد بوده هم بیان داشت: امروزه این اهمیت را با مراجعه به کتب فقهی و روایی خودمان از قبیل وسائل الشیعه، کتب اربعه فقهی و روایی کافی، تذهیب، الاستبصار، و من لایحضره الفقیه می توانیم ببینیم. اکثر روایات ما در مباحث فقهی، تجارت، قضا،سبک زندگی و مسائل مختلفی که در فقه مطرح هستند از امام صادق(ع) نقل شده است. اکثر روایات ما از ایشان صادر شده است. البته امام صادق(ع) از پدرشان امام باقر(ع) و ائمه قبلی تا به پیامبر اکرم(ص)نقل می کنند، ولی تبیین و تفسیر و تکثیر این مباحث توسط امام صادق(ع) صورت گرفته و تا زمان ما هم باقی مانده است.

غرویان در مورد اینکه میزان وامداری مکاتب فقهی چهارگانه اهل سنت از مکتب جعفری چقدر بوده هم افزود:در زمان امام صادق(ع) شافعی، ابوحنیفه، مالک، احمدبن حنبل طرفدارانی داشتند و مذاهب چهارگانه فقه اهل سنت هم مطرح بود ولی در تاریخ نقل شده که بعضی از سؤالاتی که ائمه فقه اهل سنت نمی توانستند پاسخ دهند مردم را به ابوعبدالله ارجاع می دادند. ابو عبدالله کنیه امام صادق(ع) است، می گفتند بروید از ایشان بپرسید. این مسئله نشان می دهد که فرمایشات امام صادق(ع) در تبیین نظرات رسول الله حتی برای پیشوایان اهل سنت هم کارگشا بوده است. زیرا اهل سنت در فقه فقط به روایات نبوی استفاده می کند ولی در فهم آن گاهی دچار مشکل می شوند امام صادق(ع) مشکل را بر آنها حل می کرد.

 

 

شهریاری

zanab بازدید : 6 1392/06/24 نظرات (0)



* لقب رئیس مذهب شیعه یعنی چه؟

لقب رئیس مذهب شیعه، بدین جهت براى امام ششم شیعیان شهرت یافت که معارف شیعى در دوران ایشان و در سایه تعالیم حضرتش، فرصت انتشار یافت. براى آشکار شدن اهمیت این مجال تاریخى، اشاره اى کوتاه به فشارهاى اجتماعى و سیاسى وارد بر امامان پیش از حضرت صادق(علیه السلام) لازم است.

این فشارها گرچه در ابتدا، به عنوان سیاستى راهبردى، از سوى دستگاه هاى حاکمه تعقیب مى شد، اما جو اثرپذیر مسلمانان که به راحتى تحت تاثیر تبلیغات قرار مى گرفت بر تنگناها مى افزود و البته مصلحت جویى ها و عافیت طلبى ها نیز مزید بر علت مى شد.

* چرا امام علی را رئیس مذهب شیعه نمی نامیم؟

در میان ائمه(علیهم السلام) امیرالمومنین على(علیه السلام) به جهت سوابق بى نظیر و توصیه هاى مکرر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) موقعیت ویژه اى داشت که لازمه طبیعى آن مورد توجه قرار گرفتن ایشان از سوى مسلمانان بود، اما چنین نشد. بحث بر دور داشته شدن آن حضرت از خلافت نیست بلکه حتى در حوزه هاى فکرى و عقیدتى نیز زمینه ظهور جدى در اختیار ایشان نبود. کدام یک از خطبه هاى مفصل و مهم نهج البلاغه، در دوران بیست وپنج ساله خانه نشینى امام(علیه السلام) ادا شده است؟

زیرا مردم حتى در دوران حکومت حضرت على(علیه السلام) نیز تبعیت و انقیاد جدى نسبت به ایشان نداشتند، چه در امور دینى و چه در امور حکومتى. تفصیل این سخن فرصتى دیگر مى طلبد. وقتى عرصه بر على بن ابى طالب چنین تنگ باشد، وضعیت امامان بعدى معلوم خواهد بود، زمانى که با روى کار آمدن بنى امیه و فاصله گرفتن نسل ها از صدر اسلام هرچه مى گذرد، کار بر ائمه(علیهم السلام) سخت تر مى شود.

در اواخر دوران امامت حضرت باقر (علیه السلام) همزمان با ضعف مفرط بنى امیه، فشارها بر آن حضرت کاهش یافت و شرایط اجازه تشکیل حلقه هاى درس و بیان حقایق دین و شریعت را به آن جناب مى داد، همچنان که آمد و شد اصحاب نزدیک امام (علیه السلام) نیز مقدورتر مى گشت. این میراث به امام صادق(علیه السلام) نیز رسید و از آغاز دوران امامت ایشان تا پایان عمر بنى امیه، یعنى سال 132 ادامه داشت.

 * اصحاب و شاگران امام صادق چند نفر بوده اند؟

در رجال شیخ طوسى، نام 3223 نفر به عنوان اصحاب امام صادق برده شده است. از حسن بن على وشاء یکى از اصحاب امام رضا(علیه السلام) نقل شده که گفت: در مسجد کوفه نهصد نفر را دیدم که از جعفربن محمد(علیهما السلام) حدیث نقل مى کردند. (رجال نجاشى/ شماره 80)

البته چنین ارقامى بدان معنا نیست که همه این افراد، به یک میزان مورد وثوق امام(علیه السلام) قرار داشتند، لذا آن حضرت نسبت به عده محدودترى از اصحاب خود، توثیق ها و تجلیل هاى ویژه نموده و به برخى اجازه مى دادند تا در مباحث مختلف وارد میدان شوند و به بحث و حتى مناظره بپردازند. در رجال کشى نقل شده که مردى شامى در مجلس امام (علیه السلام) وارد شد و عرض کرد: شنیده ام که براى هر سئوال پاسخى دارید، پس آمده ام که با شما مناظره کنم. امام(علیه السلام) فرمود: در چه موضوعى بحث دارى؟ گفت: در قرآن. امام به حمران بن أعین فرمود: پاسخ این مرد را بده. مرد شامى خطاب به امام گفت: من مى خواهم با خود شما بحث کنم. حضرت فرمود: اگر بر حمران چیره شدى، بر من غلبه یافته اى. سپس در آن جلسه زراره بن أعین در فقه با مرد شامى مناظره کرد، هشام بن سالم در توحید و هشام بن حکم در امامت و مومن طاق نیز در پاره اى امور اعتقادى. (بحار 47/407)

* آیا امام صادق(علیه السلام) در مورد معنا و مفهوم تشیع و چیستى آن، مطالبى فرموده یا خیر؟

پس از این مقدمه، به موضوع اصلى مورد نظر مى پردازیم و آن را با سئوالى آغاز مى کنیم: آیا امام صادق(علیه السلام) با توجه به فرصت ویژه و بى سابقه اى که پس از گذشت بیش از یک قرن از تاریخ تشیع براى ایشان حاصل شد، در مورد معنا و مفهوم تشیع و چیستى آن، مطالبى فرموده یا خیر؟ پاسخ یقیناً مثبت خواهد بود. مگر ممکن است امام در موضوعات فقهى، چنان فرمایش هاى متعدد و تعالیم فراوانى بیان کرده باشند که متون فقهى ما به طور عمده بر محور سخنان آن حضرت (و پدر گرامى شان) قرار یافته، آنگاه در باب مسائل عقیدتى که پایه و اساس دیانت است، مطالبى قابل توجه و مبنایى نفرموده باشند؟

طبیعتاً همان گونه که در فقه، نقلیات کمترى از چهار امام اول حتى امیرالمومنین(علیه السلام) در مقایسه با امامان پنجم و ششم وجود دارد، در اعتقادات نیز مطالب نقل شده از آن دو امام، به ویژه امام صادق به مراتب بیشتر است، لذا نمى توان در ارائه تعریف از تشیع سخنان امام ششم را لحاظ ننمود. امامان یک سلسله متصل به رسول خدایند که سخن شان یکى است و مرام واحدى را معرفى و ترویج مى کنند. چنان که از امام صادق(علیه السلام) نقل است: «سخن من، سخن پدرم و کلام پدرم، کلام جد من است و آن کلام حسین و... سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است که سخن خداى متعال است.» (کافى 1/53) اما بى توجهى به شرایط ویژه و سخت زمانى امامان در القا و بیان این مرام و منظومه اعتقادى، خبط بزرگى است.

شاگردان امام صادق(علیه السلام) از سخنان و تعالیم ایشان مکتوباتى را تالیف کردند که اصول نامیده مى شود و به تعبیر میرداماد «حدود چهارهزار شاگرد در محضر امام صادق(علیه السلام) بودند که کتب و تالیفاتشان فراوان بوده اما تعدادى که اعتبار آنها مقبول قرار گرفت و مورد اعتماد واقع شد، اصول چهارصدگانه نامیده شده است.» (الذریعه2/130) در مورد اعتبار این مجموعه هاى روایى، دانشمندان علم حدیث سخنان فراوان گفته اند. میراث حدیثى امام صادق(علیه السلام) در فاصله زمانى پس از ایشان تا حدود دو قرن بعد که تالیف کتب جامع روایى آغاز شد، از سوى امامان بعدى نیز تقویت شد و البته طبعاً این میراث در معرض آفات خاص خود نیز قرار داشت. سخن در این است که آیا هیچ اثر و ثمرى از آموزه هاى آن امام بزرگ، در تعریف تشیع و بیان چارچوب هاى آن به ما نرسیده است؟ آیا روشنفکران ما مى توانند بى نیاز از این مجموعه به ارائه مفهوم تشیع اقدام کنند؟

هرقدر هم که کسى در میزان اعتبار میراث حدیثى شیعه تردید و یا حتى غلو کند، امکان نادیده گرفتن و ناچیز انگاشتن آن مبانى علمى را ندارد.

* مهمترین فعالیت های امام صادق(ع) چه بود که موجب شد او مذهب شیعه را جعفری بنامیم؟

کاری که امام صادق(ع) انجام داد، بسیار بدیع و اندیشیده بود. با استفاده از زمینه مناسبی که امام باقر(ع) فراهم آورد و هسته اولیه علم و تدریس را پایه گذارده بود، شروع به فعالیت فرهنگی کرد.

سازماندهی فکری مکتب:

مجلس درس تشکیل داد و در آن به شاگردان فهماند که ماچه می گوئیم. نظر ما در دین و مذهب چیست؟ ازآیات قرآن چه برداشتی داریم. در طول حیات پربارش بزرگترین مکتب فقهی را بنا نهاد. تکیه اصلی او بیان اندیشه اسلام بود. بخش مهمی ازاحادیث و علوم قرآنی را براساس شیوه علمی عرضه کرد و حدفاصل فرقه های گوناگون رابرشمرد و نشان داد که کدام فرقه تا کجا درست و استوار سخن می گوید و در کجا راه باطل را می پیماید.

زیرا وابسته به امام صادق(ع) و حاصل تلاش ها و برنامه های او بود یعنی آنچه را که امامان پیشین مورد عمل قرارداده بودند او آنها را به ثمر رساند. مذهب جعفری مکتب امام علی (ع) نبود و مکتب علی علیه السلام همان اسلام راستین است و جزحضرت علی (ع) کیست که اسلام را بهتر و کامل تر از علی بشناسد. او همگام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و وصی وبرادر او بود. زندگیش سراسر در کنار رسول الله گذشته بود.

او مکتب شیعه را که همان اسلام راستین است معرفی کرد. خطوط فکری آن راعرضه و شاگردان را تشویق به تدوین کرد. برپایه تشویق او اصول اربعماء تنظیم شدو براساس آن تشیع شکل و سازمان خود را نشان داد. او نشان داد تشیع هم مذهب است و هم حکومت و بین این دو جدایی نیست. روش شیعه روش اهل بیت علیهم السلام است.

- تشکل و وحدت افراد

خدمت دیگر او تربیت شاگردانی بود که هرکدام در رشته ای از علوم صاحب نظر بودند. او کوشید در عرصه حیات اجتماعی لااقل درسطحی محدود در مرز شاگردان خود اخلاق راحکومت دهد. دست پرورده های اوکه بعداً در گوشه و کنار کشور اسلامی به فعالیت پرداخته بودند موقعیت خود و روش حیات اسلامی را دریافته و آن را در جامعه ترویج می کردند.او حتی در مواردی بصورت عملی مردم را به وحدت و اخلاق می خواند و درگیری های آنان را از میان می برد.

- گشودن باب اجتهاد

او تحرک خاصی در دنیای علم و فقه پدیدآورد و شاگردان خود را وادار کرد که شیوه تحقیق و بررسی و استنباط را بکار گیرند و از قیاس برحذر باشند. او با پایه گذاری فقاهت و فهم و صورت درسی دادن به مسایل باب مباحثاتی عظیم و پردامنه را گشود و با روشی که تعلیم می داد از آیات قرآن، احکام و قوانین اسلام را بیرون کشید. او باب اجتهاد را بازگذاشت و قانون آزاداندیشی را ترویج کرد و فرمود: «اگر مجتهد در استنباط و اجتهاد خودبه حق برسد. برای او دو پاداش است و اگر راه استنباط او درست باشد و آنچه که بدست آورد منطبق باحق عندالله نباشد باز هم برای او اجر استنباط وجود دارد»

- توجه دادن به اهل بیت (علیهم السلام)

حق اهل بیت علیهم السلام درهمان روزهای اولیه وفات پیامبر از دست رفته بود و بتدریج که از روزگار حکومت زمامداران می گذشت در سایه القائات و دشمنی ها حقوقشان بیش ازبیش فراموش شده و ارزش و اعتبارشان کم رنگتر می شد. در عصر بنی امیه سعی براین شد که اهل بیت را به فراموشی بسپارند و همین کار را انجام دادند. کار امام صادق(ع) احیای اهل بیت علیهم السلام و توجه دادن عامه به سوی آن بود. در مردم این درک و اندیشه پدید آمدکه تجدید نظری در این زمینه باشند و این محصول تلاش امام بود که دربین جامعه علمی و فقهی آن روز توانست این برجستگی رابه اثبات رساند و خود بعنوان فردشاخص اهل بیت علیهم السلام در عصر امامت درخشندگی هایی داشت و در نهایت در سایه زحمات امام افکار اسلامی و خط صریح و صحیح آن از نو متجلی گردید.

منبع:کتب سید جعفر شهیدی و استاد جواد محدثی

 

 

شهریاری

اميدوارم تا اينجا اين پست هارو دنبال وازشون استفاده کرده باشين(حالا انگار کل تاريخ رو بررسى کردم!!والا!...ولى توصيه ميکنم دنبال کنيد،هنوز اولشه،زياد عقب نيفتيد! )

باتشکر!

درادامه...

صهيونيسم اعتقادات يهوديان سرتاسر جهان را تحت شعاع قرار ميدهد و آنها را ترغيب به مهاجرت به فلسطين ميکند.واژه ى "صهيونيسم"برگرفته از "صهيون"يا صيون،نام تپه اى در "بيت المقدس"يا اورشليم است.

عده اى از يهوديان،انديشه ى ملت واحد يهود را مطرح و براى تشکيل کشورى مستقل براى استقرار آن ملت اقداماتى را شروع کردند تا بدين سبب جهان را تحت سلطه ى خود درآورند...

 

اين عده با گرفتن کمک هاى مالى از يهوديان ثروتمند،آغاز به کار نمودند و براى پيش برد مقاصد خود،حزبى به نام"صهيون"تشکيل دادند اينان درپى رسيدن به آرمان ديرينه ى خود،يعنى بازگشت به بيت المقدس و تشکيل کشور باستانى"اسرائيل"هستند...

 

مباحث کوتاه و سلسله وار صهیونیسم

 

الهام عارف

درادامه  چيزاى مهمى  هست،

من و بعضياى ديگه نميدونستيم،و اين خيلى افتضاح بود!!

ولى ديگه افتضاح نيست...!چون به فکر دونستنشون افتاديمs33.gif

 

 

 

صهيونيسم يا صيونيسم (به انگليسى:Zionism) يک جنبش سياسى و ملى گراى يهودى است که دراواخر سده ى 19 ميلادى شکل گرفت.

عمده ترين هدف اين جنبش،تشکيل کشورى براى يهوديان بود... 

 

مباحث کوتاه و سلسله وار صهیونیسم

 

الهام عارف

با شمايى ام که مث خودم نهايت اطلاعاتتون تاريخ وساعت برنامه هاى تلويزيونه،چند وقته فهميدم چيزاى مهمى هست که نميدونم!و اين افتضاحه...!گفتم باشما هم در ميون بذارم... "اورشليم"شهرمقدس همه ى اديان،و در اسلام سومين شهر مقدس بعداز مکه ومدينه است.اورشليم،بزرگترين و پرجمعيت ترين شهر ومرکز فلسطين است که بر کوه هاى "موريا" بنا شده...

اورشلیم...

این نام را به خاطر بسپارید...

مباحث کوتاه و سلسله وار صهیونیسم

الهام عارف

تعداد صفحات : 11

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 107
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 99
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 117
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 128
  • بازدید ماه : 123
  • بازدید سال : 326
  • بازدید کلی : 5,452
  • دیگر وبلاگ ها